سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشش بر هوایش چیره شود، آن دانش سودمند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 95 دی 17 , ساعت 10:28 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از راویان حدیث به نام جعفر بن محمّد بصری حکایت کند:

روزی در محضر امام حسن عسکری علیه السلام بودیم، از مامورین خلیفه وارد شد و گفت : خلیفه پیام داد که چون  أنوش نصرانی یکی از بزرگان نصاری دو فرزند پسرش در حال مرگ هستند، تقاضا کرده‌اند که برویم و برای سلامتی ایشان دعا کنیم. اکنون چنانچه مایل باشید، نزد ایشان برویم تا در نتیجه به اسلام و خاندان نبوّت، خوش بین گردند.

یکی از راویان حدیث به نام جعفر بن محمّد بصری حکایت کند: روزی در محضر حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکری علیه السلام بودیم ، یکی از مامورین خلیفه وارد شد و گفت : خلیفه پیام داد که چون  أنوش نصرانی یکی از بزرگان نصاری - در شهر سامراء است و دو فرزند پسرش مریض و در حال مرگ هستند، تقاضا کرده‌اند که برویم و برای سلامتی ایشان دعا کنیم . اکنون چنانچه مایل باشید، نزد ایشان برویم تا در نتیجه به اسلام و خاندان نبوّت ، خوش بین گردند.

امام علیه السلام اظهار داشت : شکر و سپاس خداوند متعال را که یهود و نصاری نسبت به ما خانواده اهل بیت از دیگر مسلمین عارف‌تر هستند.

سپس حضرت آماده حرکت شد، لذا شتری را مهیّا کردند و امام علیه السلام سوار شتر شد و رهسپار منزل أنوش گردید. همین که حضرت نزدیک منزل أنوش نصرانی رسید، ناگهان متوجّه شدیم أنوش سر و پای برهنه به سوی امام علیه السلام می‌آید و کتاب انجیل را بر سینه چسبانده است ، همچنین دیگر روحانیّون نصاری و راهبان ، اطراف او در حال حرکت هستند. چون جلوی منزل به یکدیگر رسیدند، أنوش گفت : ای سرورم ! تو را به حقّ این کتاب - که تو از ما نسبت به آن آگاه‌تر هستی و تو از درون ما و آئین ما مطّلع هستی - آنچه را که خلیفه پیشنهاد داده است انجام بده ، همانا که تو در نزد خداوند، همچون حضرت عیسی مسیح علیه السلام هستی .

یکی از روحانیّون مسیحی ، أنوش را مخاطب قرار داد و گفت : ای أنوش! تو چرا مسلمان نمی‌شوی؟ پاسخ داد: من اسلام را از قبل پذیرفته‌ام و نیز مولایم نسبت به من آگاهی کامل دارد.

امام حسن عسکری علیه السلام با شنیدن این سخنان ، حمد و ثنای خداوند را به جای آورد و سپس وارد منزل نصرانی شد و در گوشه‌ای از اتاق نشست . و جمعیّت همگی سر پا ایستاده و تماشای جلال و عظمت فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند، بعد از لحظاتی حضرت لب به سخن گشود و اشاره به یکی از دو فرزند مریض نمود و اظهار داشت : این فرزندت باقی می‌ماند و ترسی بر آن نداشته باش ؛ و امّا آن دیگری تا سه روز دیگر می‌میرد، و آن فرزندت که زنده می‌ماند مسلمان خواهد شد و از مؤمنین و دوستداران ما اهل بیت قرار خواهد گرفت .

أنوش نصرانی گفت : به خدا سوگند، ای سرورم! آنچه فرمودی حقّ است و چون خبر دادی که یکی از فرزندانم زنده می‌ماند، از مرگ دیگری واهمه‌ای ندارم و خوشحال هستم از این که پسرم اسلام می‌آورد و از علاقه مندان شما اهل بیت رسالت قرار می‌گیرد. یکی از روحانیّون مسیحی ، أنوش را مخاطب قرار داد و گفت : ای أنوش! تو چرا مسلمان نمی‌شوی؟ پاسخ داد: من اسلام را از قبل پذیرفته‌ام و نیز مولایم نسبت به من آگاهی کامل دارد.

در این موقع ، حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام اظهار نمود: چنانچه مردم برداشت‌های سوئی نمی‌کردند، مطالبی را می‌گفتم و کاری می‌کردم که آن فرزندت نیز سالم و زنده بماند.

 أنوش گفت : ای مولا و سرورم! آنچه را که شما مایل باشید و صلاح بدانید، من نیز نسبت به آن راضی هستم .

جعفر بصری گوید: یکی از پسران أنوش نصرانی همین طور که امام علیه السلام اشاره کرده بود، بعد از سه روز از دنیا رفت و آن دیگری پس از بهبودی مسلمان شد و جزء یکی از خادمین حضرت قرار گرفت.

 

منبع : بخش عترت و سیره تبیان


جمعه 95 شهریور 12 , ساعت 7:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم 

صوتها و فیلمهایی مرتبط در انتهای آدرس مقابل :  

رهبر انقلاب،آیت الله خامنه ای (حفظه الله) از نگاه بزرگان و علما


جمعه 95 شهریور 12 , ساعت 6:37 عصر

حجه الاسلام حاجتی به نقل از آیت الله محمدی گلپایگانی:  

1- بارها و بارها این پیام به ما رسیده است از افراد مختلف که در خواب و مکاشفه ؛ امام زمان میفرمایند: ما سید علی را تنها نخواهیم گذاشت....

 
عزیزان اهل بصیرت چیزهایی را می فهمند که دیگران نمی فهمند...

آقای رودکی که الان نماینده مجلس هست میگفت: یه زمانی همراه با فرماندهان سپاه خدمت آیت الله اراکی(ره ) رسیدیم، ایشون فرمود: مردم آمریکا زودتر از سایر ملل به قدرت مافوق بشری حجه ابن الحسن پی خواهند برد...

کجا را می دیده این مرد ؟ از کجا صحبت میکرده ایشون؟ من نمیدونم..

هرکسی را نتواند گفت که صاحب نظر است..

عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است...

نه هر آنچه چشم ببیند سیاه است و سفید

یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است...

یه کسی باید این جملات را بگه که این چیزها را می دیده

امام خامنه ای 15 فروردین 1381 دیدار با سید حسن نصرالله  : این روزگار ، روزگار قدرت نمایی خدای متعال است و حضور جمهوری اسلامی ایران در این منطقه جهان، مبدایی برای حوادث باور نکردنی در سراسر عالم است... منتظر باشید....

زمانی این جملات را آقا به سید حسن نصرالله گفت که سیدحسن نصرالله باور نمی کرد ارتش اسراییل اینطور مفتضاحانه از جنوب لبنان عقب نشینی کند...

بعد آقا فرمودند : علیرغم همه تبلیغات دشمن و دشمنان ، آینده را روشن می بینیم حقیقتا امروز احساس میکنیم که وعده های الهی در حال تحقق یافتن است، ما باید خود را آماده نگه داریم....

آقا از کجا صحبت میکرد که با این تعبیر فرمود: این دوران؛ دوران غلبه ارزشهای معنوی است و جوانهای ما که حتما این دوره را می بینند....

آقا برای مخاطبان فهیمی چون شما صحبت میکنه که اشارات را میگیرند...

سوال: ما گناه کردیم اگه بیاییم بگوییم یه آقایی پیش بینی کرده بود؟ نه

ما خطا کردیم اگر بگیم یه آقایی قبل انقلاب سنه 1350 یه پیشگویی هایی کرده بود، این پیشگویی ها یکی پس از دیگری به منصه ظهور رسید؟ نه

ما فقط در صورتی گناهکاریم که وقتی برای ظهور تعیین کنیم.

متاسفانه اخیرا خیلی ها هم دکون باز میکنن

دیدم یه نفر در تهران جلسه تدریس گذاشته و یه جوان بزرگواری گفت : عجب صحبتهایی از خدا و پیغمبر کرده؟

جزوه را گرفتم ، دیدم هیچ نامی از شهدا و سید علی  انقلاب و امام و ... نیست!!!

بهش گفتم این دکون باز کزده؟

چند روز بعد هم گندش در اومد...

شما نمی تونی از امام زمان صحبت کنی ، اما از نایبش صحبت نکنی و نمیتونی از امام زمان صحبت کنی و هر دقیقه ادعای رویت آقا و ملاقات آقا را بکنی.

من کسی را سراغ ندارم که در زمان حیاتش ادعای زیارت امام زمان را کرده باشه(با اینکه بارها محضر امام زمان رسیده بودند اما بعد رحلتشون بعضی افراد متوجه شده بودن)

پس اشکال نداره که از پیشگوییها استفاده کنیم اما به شرطی که در جایی خودش استفاده بشه چون اینها تاییدات است و دل را صفا میده و انسان را امیدوار میکنه

حالا موضوع اصلی که میخواستم بگم:

سال 75 در جلسه ای با آقایون روحانیون بودم پیرامون شخصیت رهبری، روحانی بزرگواری آمد پیش من و اعتراض کرد به من و گفت : شما اجازه می دادید که یه جمله هم ما میگفتیم، گفتم خوب بگویید من عطش شنیدن دارم..

گفت : این چیزهایی که شما نقل کردی را فقط شنیدید اما من خودم به یه چیزی برخورد کردم...

گفت 12 ساله بودم 1350 قبل از پیروزی انقلاب در روستای کریشان بالاتر از سه راه خرمشهر اهواز ، در حاشیه اهواز زندگی میکردم، اصلا اهل بروجن بودیم و همراه عربهای اون منطقه ساکن در یک جا شده بودیم

نوجوانی بودم 12 ساله؛ شبی پیرمردها دور هم نشسته بودن، یه آقایی که واعظ هم بود و از یکی از استانها آمده بود محفلی بود ، من هم گوش می دادم

دیدم رو کرد به این جمعیت و گفت میخواید براتون پیشگویی هایی بکنم

گفتند بگو،(این روحانی راوی میگفت من برای اولین بار اونجا بود که با اسم امام خمینی آشنا شدم) گفت : آقایون این آقای خمینی که در تبعید به سر می بره میاد ایران و عن قریب پهلوی را سرنگون میکنه ، حکومت اسلامی برپا میکنه

بازم بگم؟ بهش گفتند بگو، گفت : بعد مدتی عراق به این کشور(ایران) حمله میکنه

بازم بگم؟ بهش گفتند بگو دیگه

گفت تا همین جا(دستش را زد به خاک کریشان) گفت تا اینجا عراق پیشروی میکنه(راست هم میگفته،چون خط مقدم عراق در جبهه اهواز کنار روستای کریشان بود)

بازم بگم?

گفتند بگو:

گفت: بعد از مدتی آیت الله(امام خمینی) فوت میکنه

گم بعدش چی میشه

گفتند بگو

گفت بعد رفتن آیت الله (امام) سید دیگری می آید که آمدن اون سید؛ آغاز ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هست...

بعد ایشون اینها را به من(یعنی به آقای حاجتی) گفت، چند ماه گذشت ، دوباره من این روحانی راوی را دیدم ، به من گفت: یه چیز عجیب بگم بهت در تکمیل حرفهای اون چند ماه پیش،

گفتم بگو

این روحانی راوی گفت: این حرفها را پیش یه پیرمرد 80 نود ساله از بستگانمون  در بروجن ، گفتم

این پیرمرد گفت: چیز جدیدی نگفتی به من ؛ من سالهای قبل ، حدود سال 1322، یعنی 30 سال قبل از تو شنیده بودم!!!

حاج آقا حاجتی: به این روحانی گفتم: حرفهای اون پیرمرد با تو یکی بود یا اضافاتی داشت؟

گفت دوجا اضافه داشت

گفت که این پیرمرد گفت: سید اول رحلت میکنه، سید دوم می آید؛ زمان صدارت و رهبری سید دوم طولانی تره

در زمان رهبری سید دوم ؛ فتنه های بزرگی رخ خواهد داد 

که این سید با اقتدار بر همه این فتنه ها  غلبه میکنه

و انقلاب را با دستان مبارکش به ید با برکت و مبارک حجه ابن الحسن می سپارد....

(این حرف پیرمرد برای سال 75 بوده که نه قتل های زنجیره ای اتفاق افتاده بود و نه فتنه اصفهان،نه فتنه 18 تیر و نه فتنه ان پی تی و نه فتنه بزرگ سال88)

منبع : رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ