سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس در دلش، دانه خردلی از تعصّب باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی برانگیزد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 95 دی 17 , ساعت 7:3 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اما به جرات می توان گفت پربحث ترین و رازآلودترین شعر ولی امر مسلمین(مدظله) شعر " یاران خراسانی" می باشد ، شعری که بسیاری از اهل انتظار ، اعتقاد دارند که معظم له در این شعر به کنایه و غیرمستقیم ضمن ابراز ارادت به یاران خراسانی ، خود را سیدخراسانی معرفی می نمایند :

سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم          چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم

در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش          چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم 

لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی          مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم 

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی         عمریست  پشیمان ز پشیمانی خویشم 

از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم          شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم 

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر         افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم 

هر چند  امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا           دلبســــته ی یــــاران خراسـانی خویشم

در عین حال که جمع کثیری از منتظران امام زمان(عج) شعر و مصرع  فوق را  بر آنچه ذکر شد تفسیر می کنند اما برخی از دوستان نیز بدون آنکه سند و مدرکی ارائه دهند ، اعتقاد دارند که شعر و مصرع فوق نه به حال و هوای امام زمان(عج) و ظهور که به حال و هوای جمعی از دوستان در ایام جوانی و میانسالی امام خامنه ای(مدظه) در شهر خراسان اشاره دارد که معظم له شعر مذکور را در وصف و محبت آنها که نشست های شاعرانه داشتند ، سروده است.

اما نگاهی گذرا به محتوای شعر مذکور نشان می دهد که این شعر جذاب در چه حال و هوایی سروده شده است ما برای آنکه نشان دهیم فضای این شعر تا چه اندازه امام زمانی و ظهوری می باشد با بررسی مختصر تک تک ابیات این شعر به چند نکته مهم اشاره می کنیم :

شاعر  در سراسر شعر با یار و معشوق نجوا دارد


سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم          چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم

در مصرع اول  شاعر از غم پنهان یار می گوید و از زلف پریشان دلدار که دل را به خود مشغول میدارد ، معشوقی که به کرات در اشعار امام راحل(ره) نیز می توان آن را مشاهده کرد


در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش          چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم

در مصرع دوم شاعر از " بزم وصالی" سخن دارد که آنچنان عظیم و مبارک است که در آن هیچ گله و شکایتی نمی توان بر  زبان راند و  از " کم و بیش "  حرفی به میان آورد ، بلکه در این بزم ، تنها باید چو آینه تجلی انوار یار را به مشاهده نشست


لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی          مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم

در مصرع سوم شاعر  جان و دل خود را چون دریایی طوفانی و پرجوش و خروش توصیف می کند ، که رازی بزرگ در خود دارد ، اما شاعر به خاطر معشوق ، بر خروش و فغان درونی خود غلبه کرده و لب به صحبت در میان اغیار باز نمی کند تا راز دل طوفانی خویش را بیان کند ، سئوال این است که شاعر از کدام راز بزرگ سخن می گوید ، رازی که توانسته است دل بزرگ شاعر را طوفانی کند؟


یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی          عمریست  پشیمان ز پشیمانی خویشم

شاعر در این بیت سراسر عمر خود را به جز " یک چند " در رندی و مستی  بیان می کند ، هرچند پشیمانی و شاید غفلت همان مدت کوتاه نیز پشیمانی زیادی در روح او ایجاد کرده است.

عبارات " رندی " و " مستی" که در اشعار عارفانی چون مولانا ، سعدی ، حافظ و حضرت امام(ره) نیز به وفور می توان دید به اعتقاد اکثر متخصصین اشاره به حالات عرفانی خاص دارد  که در مسیر سیر و سلوک بسوی حق و حجت حق برای سالک پیش می آید و از عشق بازی شاعر با معشوق خبر می دهد


از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم          شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم

در این بیت شاعر به بزم وصال یار اشاره دارد و به شکرخند زیبای او ، یاری که آنقدر بلند مرتبه است که شاعر از خود انتظار دارد تا به میمنت و شکرانه شکرخند و لبخند رضایت او  ، جان به جان آفرین تسلیم کند و خود را سرزنش می کند و شرمنده است که گران جان است و از شوق شکرخند یار جان نسپرده است


بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر         افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

در این مصرع شاعر پس از بزم وصال یار  و خنده شکرینش به تنهایی و شکستگی می  رسد و  خود را در فراق یار  زندانی  و  افسرده می بیند تا جایی که خود را دلشکسته ترین فرد عالم  به شمار می آرود ، می توان گفت این غم عمیق در دور افتادن از لذت عظیم بزم وصال و در  فراق یار است که شاعر خود را اسیر چنین غم عظیمی توصیف می کند.


هر چند  امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا           دلبســـته ی یـــاران خراسـانی خویشم

اما در بیت آخر که آن را می توان جان شعر و اصلی ترین بخش آن ذکر کرد ، گویی لذت بزم وصال و غم فراق یار  دو لبه یک قیچی می شوند که هرچه شاعر بدان بسته است و به آن دلبستگی دارد را پاره می کند ، اما در این میان یک دلبستگی وجود دارد که نه تنها  از میان نرفته است که شاعر آن را با افتخار بعنوان تنها دلبستگی خود در محضر یار و در نجوای با او  بیان می کند و  پرده از وجود این دلبستگی برمی دارد.

و اما در آخر سئوال اساسی این است که این " یاران خراسانی" چه کسانی هستند که شاعر با این سوز و گداز و با این توصیفات عجیب سراسر شعر در آخرین مصرع شعر آنها را بعنوان تنها دلبستگی خود در این دنیا معرفی می کند؟

 منبع : http://www.u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1013:1391-07-22-16-24-54&catid=3:main


جمعه 95 شهریور 12 , ساعت 6:22 عصر

حضرت آیت الله مشکینی(ره):  

1-حضرت مستطاب آیت الله حاج سیدعلی خامنه ای (مد ظله العالی) واجد مقام فقاهت و اجتهاد و قدرت استنباط احکام شرعیه که تصدی مقام معظم رهبری بدان نیازمند است، می باشند. چنانچه معظم له حائز سایر شرایط ولایت امت و رهبری جامعه مسلمین نیز بنحو اوفی می باشند و این امر را خبرگان محترم رهبری از روی درایت و اطلاع خود و استفاده از بیانات و تأییدات رهبر عظیم الشأن راحل امام خمینی قدس الله سره در مواقع متعدده، تأیید و تصویب نموده اند.


آیت الله صمدی آملی:  



1- در یادواره شهدای شهرستان آمل (مسجد فاطمه الزهرا(س) ) به تاریخ 27/8/89 هدیه ای بسیار ارزشمند به امت حزب الله دادند و آن این بود که فرمودند:

« عرب، به شیء تیز میگوید: حادّ و شیء بسیار تیز را حدید می گوید. 

هدیه و نوید و امید بنده به شما در مورد مقام معظم رهبری اینست که " بصره الیوم الحدید " جناب ایشان بسیار تیزبین هستند. چشم بصیرت ایشان بسیار بسیار تیز است و ایشان بسیار تیزبین. پس حرف ایشان را درست بفهمید و درست اجرا کنید.
ایشان در فراز دیگر بعد از سخنانی درباره فتنه سال گذشته که ریشه اش را در سال 64 و 65 دانسته اند فرمودند:
وحدت جامعه اسلامی فقط باید حول و محور مقام معظم رهبری باشد .
ایشان ضمنا فرمودند که سفر مقام رهبری به قم توطئه بزرگی را تقریبا در نطفه خفه کرد. منتظر فتنه های سخت تر در اینده باشید. »

 آیت‌الله العظمی سیستانی:  

1- حجت‌الاسلام والمسلمین عباس کعبی درجمع اساتید سطح یک حوزه علمیه خراسان در قم، در خصوص رابطه مقام معظم رهبری با آیت‌الله العظمی سیستانی گفت: این رابطه دوطرفه و بسیار صمیمی است؛ به طوری که حضرت آیت‌الله سیستانی خود بارها گفته اند که من برای سلامتی آیت‌الله خامنه ای دعا می کنم و مسئولان نظام را نیز بر اطاعت از ایشان سفارش می کنم .

 از طرفی مقام معظم رهبری نیز ارتباط صممیمانه ای با حضرت آیت‌الله سیستانی دارندو ابراز داشته اند که هر شب برای سلامتی ایشان دعا می کنم.

‌آیت الله العظمی اراکی(رحمةالله علیه) :  


1- انتخاب شایسته‌ی حضرت عالی به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، مایه‌ی دلگرمی و امیدواری ملّت قهرمان ایران است.

روزنامه جمهوری اسلامی 22/3/1368


آیت الله مهدوی کنی:  


1- این الهامی بود از الهامات الهی و هدایتی بود از هدایت معنوی روح حضرت امام (رضوان الله علیه) که هنوز این ملت را رها نکرده و این رحمتی بود از طرف خداوند که در کوران این مصیبت جانکاه، با تعیین آیت الله خامنه‌ای که از یاران صدیق امام و از یاران خوشنام و خوش سابقه بوده و مجتهد و عادل است، به عنوان رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، آرامشی توأم با اعتماد و اطمینان بر کشور و امت فداکار حاکم گردید.

روزنامه رسالت 23/3/1368

2- نعمت وجود مقام معظم رهبری را باید قدر دانست و کسانی که قدر رهبری را نمی دانند ناسپاس هستند.


 آیت الله فاضل لنکرانی(رحمة الله):  

1-بنده به عنوان کسی که هم عضو مجلس خبرگان هستم و هم اینکه آشنایی با آیت الله خامنه‌ای دارم؛ عرض می‌کنم که ایشان اهل نظر و اهل اجتهاد هستند. بیست سال پیش وقتی در مشهد در مسجد گوهرشاد با ایشان برخورد کردم؛ آن موقع ایشان از مدرسین محترم مشهد بودند؛ پرسیدم چه چیزی تدریس می‌کنید، فرمودند: مکاسب. مکاسب از مهمترین و مشکلترین کتب علمی ماست. به نظر من ایشان یک فقیه و یک مجتهد است. کسی که در سالهای طولانی در جهان سیاست استادی چون امام امت داشته است و خودش نیز دارای استعداد سرشار است؛ چنین فردی دارای مقامات بلندی از درک سیاسی است. دوران هشت ساله ریاست جمهوری ایشان یک شاهد قوی برای مطلب است. سفرهایی که ایشان به کشورهای خارج داشته‌اند، به عنوان یک سیاستمدار در صحنه‌های سیاسی جهان درخشیده است.

روزنامه رسالت 22/3/1368

 
حضرت آیه الله العظمی گلپایگانی:  


1- برای رهبر معظم عبایی هدیه فرستادند و فرمودند: «اگر دیدم کاری را شما انجام می‌دهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذکر می‌دهم. اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمی‌کنم و

تضعیف شما را حرام می‌دانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمی‌خواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کرده‌ام.

آیت الله مصباح یزدی:  


1- من خیلی کارها در مباحث علمی کردم و آن تببین مقام و منزلت رهبری است. من تصمیم گرفتم بقیه عمرم را برای این کار بگذارم. من به یقین رسیدم که ایشان اقرب به معصوم است و فاصله ایشان با معصومین به مراتب کمتر از بقیه مراجع است و اگر در قبال این مساله قصور کنیم فردای قیامت محاکمه خواهیم شد.

2- از بزرگترین نعمت های الهی که خدا برای مسلمانان بعد از غیبت امام زمان(عج) مرحمت کرده وجود مقدس رهبر معظم انقلاب است.... باید در پیشگاه عظمت الهی سربه خاک بگذاریم و طول عمر بیشتر برای رهبر معظم انقلاب را درخواست کنیم.

 

3- اگر امثال بنده شبانه‌روز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری را به ما داده، والله معتقدم که از عهده شکر این نعمت برنمی‌آییم. رهبر عزیز ما تالی تلو معصوم است.من در زمان حضرت امام هر وقت ذهنم متوجه این مسئله می‌شد که بعد از امام چه خواهد شد، مضطرب می‌شدم و به هر صورتی خودم را منصرف می‌کردم که اصلا در‌باره این مسئله فکر نکنم. چون هیچ جواب و طرح قانع‌کننده‌ای برای جبران خلا وجود امام نداشتم. این مسئله به‌قدری برای من نگران کننده بود که سعی می‌کردم به آن فکر نکنم. اما وقتی که مقام معظم رهبری ‌‌دامت برکاته ‌‌عهده‌دار این مسئولیت شدند، گویا آب خنکی روی شعله آتش بریزند.

منبع : رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما


چهارشنبه 92 خرداد 29 , ساعت 4:27 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

اما به جرات می توان گفت پربحث ترین و رازآلودترین شعر ولی امر مسلمین(مدظله) شعر " یاران خراسانی" می باشد ، شعری که بسیاری از اهل انتظار ، اعتقاد دارند که معظم له در این شعر به کنایه و غیرمستقیم ضمن ابراز ارادت به یاران خراسانی ، خود را سیدخراسانی معرفی می نمایند :

سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم          چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم

در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش          چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم


لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی          مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم


یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی         عمریست  پشیمان ز پشیمانی خویشم


از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم          شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم


بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر         افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم


هر چند  امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا           دلبســــته ی یــــاران خراسـانی خویشم

در عین حال که جمع کثیری از منتظران امام زمان(عج) شعر و مصرع  فوق را  بر آنچه ذکر شد تفسیر می کنند اما برخی از دوستان نیز بدون آنکه سند و مدرکی ارائه دهند ، اعتقاد دارند که شعر و مصرع فوق نه به حال و هوای امام زمان(عج) و ظهور که به حال و هوای جمعی از دوستان در ایام جوانی و میانسالی امام خامنه ای(مدظه) در شهر خراسان اشاره دارد که معظم له شعر مذکور را در وصف و محبت آنها که نشست های شاعرانه داشتند ، سروده است.

اما نگاهی گذرا به محتوای شعر مذکور نشان می دهد که این شعر جذاب در چه حال و هوایی سروده شده است ما برای آنکه نشان دهیم فضای این شعر تا چه اندازه امام زمانی و ظهوری می باشد با بررسی مختصر تک تک ابیات این شعر به چند نکته مهم اشاره می کنیم :

شاعر  در سراسر شعر با یار و معشوق نجوا دارد

 

سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم          چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم

در مصرع اول  شاعر از غم پنهان یار می گوید و از زلف پریشان دلدار که دل را به خود مشغول میدارد ، معشوقی که به کرات در اشعار امام راحل(ره) نیز می توان آن را مشاهده کرد

 

در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش          چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم

در مصرع دوم شاعر از " بزم وصالی" سخن دارد که آنچنان عظیم و مبارک است که در آن هیچ گله و شکایتی نمی توان بر  زبان راند و  از " کم و بیش "  حرفی به میان آورد ، بلکه در این بزم ، تنها باید چو آینه تجلی انوار یار را به مشاهده نشست

 

لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی          مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم

در مصرع سوم شاعر  جان و دل خود را چون دریایی طوفانی و پرجوش و خروش توصیف می کند ، که رازی بزرگ در خود دارد ، اما شاعر به خاطر معشوق ، بر خروش و فغان درونی خود غلبه کرده و لب به صحبت در میان اغیار باز نمی کند تا راز دل طوفانی خویش را بیان کند ، سئوال این است که شاعر از کدام راز بزرگ سخن می گوید ، رازی که توانسته است دل بزرگ شاعر را طوفانی کند؟

 

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی          عمریست  پشیمان ز پشیمانی خویشم

شاعر در این بیت سراسر عمر خود را به جز " یک چند " در رندی و مستی  بیان می کند ، هرچند پشیمانی و شاید غفلت همان مدت کوتاه نیز پشیمانی زیادی در روح او ایجاد کرده است.

عبارات " رندی " و " مستی" که در اشعار عارفانی چون مولانا ، سعدی ، حافظ و حضرت امام(ره) نیز به وفور می توان دید به اعتقاد اکثر متخصصین اشاره به حالات عرفانی خاص دارد  که در مسیر سیر و سلوک بسوی حق و حجت حق برای سالک پیش می آید و از عشق بازی شاعر با معشوق خبر می دهد

 

از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم          شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم

در این بیت شاعر به بزم وصال یار اشاره دارد و به شکرخند زیبای او ، یاری که آنقدر بلند مرتبه است که شاعر از خود انتظار دارد تا به میمنت و شکرانه شکرخند و لبخند رضایت او  ، جان به جان آفرین تسلیم کند و خود را سرزنش می کند و شرمنده است که گران جان است و از شوق شکرخند یار جان نسپرده است

 

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر         افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

در این مصرع شاعر پس از بزم وصال یار  و خنده شکرینش به تنهایی و شکستگی می  رسد و  خود را در فراق یار  زندانی  و  افسرده می بیند تا جایی که خود را دلشکسته ترین فرد عالم  به شمار می آرود ، می توان گفت این غم عمیق در دور افتادن از لذت عظیم بزم وصال و در  فراق یار است که شاعر خود را اسیر چنین غم عظیمی توصیف می کند.

 

هر چند  امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا           دلبســـته ی یـــاران خراسـانی خویشم

اما در بیت آخر که آن را می توان جان شعر و اصلی ترین بخش آن ذکر کرد ، گویی لذت بزم وصال و غم فراق یار  دو لبه یک قیچی می شوند که هرچه شاعر بدان بسته است و به آن دلبستگی دارد را پاره می کند ، اما در این میان یک دلبستگی وجود دارد که نه تنها  از میان نرفته است که شاعر آن را با افتخار بعنوان تنها دلبستگی خود در محضر یار و در نجوای با او  بیان می کند و  پرده از وجود این دلبستگی برمی دارد.

و اما در آخر سئوال اساسی این است که این " یاران خراسانی" چه کسانی هستند که شاعر با این سوز و گداز و با این توصیفات عجیب سراسر شعر در آخرین مصرع شعر آنها را بعنوان تنها دلبستگی خود در این دنیا معرفی می کند؟

 منبع : http://www.u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1013:1391-07-22-16-24-54&catid=3:main

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ