سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیا، بر دشمنان یکدیگر تنگ است . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 96 شهریور 30 , ساعت 9:2 عصر

1. شناخت خداوند و عبادت او

«اَیّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِیَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ».

امام حسین (ع) فرمود: «اى مردم! خداوند بندگان را آفرید تا او را بشناسند، آن‏گاه که او را شناختند، پرستش کنند و آن‏گاه که او را پرستیدند، از پرستش غیر او بى‏ نیاز شوند».

(بحار الانوار، ج 5 ص 312 ح1 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

2. یافتن خداوند

«مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟».

امام حسین (ع) فرمود: «پروردگارا! آن که تو را نیافت، چه یافت و آن که تو را یافت، چه از دست داد؟».

(بحار الانوار، ج 95 ص 226 ح3 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

3. خداوند، مراقب انسان‏

«عَمِیَتْ عَیْنٌ لاَ تَرَاکَ عَلَیْهَا رَقِیباً».

امام حسین (ع) فرمود: «چشمى که تو را مراقب خویش نبیند، کور است».

(بحار الانوار، ج 95 ص 226 ح3 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

4. عبادت تجار، بندگان و آزادگان‏

«إِنّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التّجّارِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الاَحْرَارِ وَ هِىَ اَفْضَلُ الْعِبَادَةِ».

امام حسین (ع) فرمود: «گروهى خدا را از روى میل به بهشت عبادت مى‏کنند، که این عبادت تجارت‏کنندگان است و گروهى خدا را از ترس دوزخ مى‏پرستند و این عبادت بردگان است، و گروهى خدا را به سبب شایستگى مى‏پرستند، و این عبادت آزادگان است که برترین عبادت است».

(تحف العقول، ص 279 ح4 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

5. پاداش عبادت حقیقى خداوند

«مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِیهِ وَ کِفَایَتِهِ».

امام حسین (ع) فرمود: «هرکس حق معبودیت خدا را به‏جا آورد، خداوند بیش از حدّ انتظار و کفایتش به او عطا مى‏ کند».

(بحار الانوار، ج 68 ص 184 ح44 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

6. زیان‏کار

«لَقَدْ خَابَ مَنْ رَضِىَ دُونَکَ بَدَلاً».

امام حسین (ع) فرمود: «هرکس به غیر تو دل ببندد، زیان کرده است».

(بحار الانوار، ج 95 ص 216 ح3 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

7. ستایشگران خداوند

«مَا خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ إِلا وَ لَهُ تَسْبِیحٌ یَحْمَدُ بِهِ رَبّهُ».

امام حسین (ع) فرمود: «خداوند هیچ موجودى را نیافرید، جز آن‏که براى او تسبیحى قرارداد تا با آن خدا را ستایش کند».

(بحار الانوار، ج 61 ص 29 ح8 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

8. دوستى خداوند، سرمایه انسان‏

«خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبّکَ نَصِیباً».

امام حسین (ع) فرمود: «پروردگارا! کسى که از محبّت خود بهره‏مندش نکردى، زیان کرده است».

(بحار الانوار، ج 95 ص 226 ح3 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

9. اشک چشم و ترس دل، رحمت خداوند

«بُکَاءُ الْعُیُونِ وَ خَشْیَةُ الْقُلُوبِ رَحْمَةٌ مِنَ اللّهِ».

امام حسین (ع) فرمود: «گریستن چشم‏ها و ترسیدن قلب‏ها، رحمتى از جانب خداست».

(مستدرک الوسائل، ج 11 ص 245 ح35 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

10. دوستى اهل بیت سبب ریزش گناهان‏

«إِنّ حُبّنَا لَتُسَاقِطُ الذّنُوبَ کَمَا تُسَاقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ».

امام حسین (ع) فرمود: «محبّت ما اهل بیت سبب ریزش گناهان است، چنان‏که باد، برگ درختان را مى‏ریزد».

(حیاة الامام الحسین، ج 1 ص156 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

11. اهل بیت(ع)، معلمان ملائکه‏

«اَىّ شَىْ‏ءٍ کُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللّهُ عَزّوَجَلّ آدَمَ (ع)؟ قَالَ کُنّا اَشْبَاحَ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ الرّحْمنِ فَنُعَلّمُ لِلْمَلاَئِکَةِ التّسْبِیحَ وَ التّهْلِیلَ وَ التّحْمِیدَ».

از امام حسین (ع) پرسیده شد: «قبل از این‏که خداوند عزّوجل آدم (ع) را خلق کند، شما چه چیزى بودید؟ فرمود: ما شبح‏هایى از نور بودیم که بر گرد عرش خدا مى‏چرخیدیم و به ملائکه درس تسبیح و توحید و ستایش خدا را مى‏آموختیم».

(بحار الانوار، ج 57 ص 311 ح1 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

12. اهل‏بیت(ع)، اهل سرّ خدا

«نَحْنُ الّذِینَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ وَ بَیَانُ مَا فِیهِ وَ لَیْسَ عِنْدَ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لاَِنّا اَهْلُ سِرّ اللّهِ».

امام حسین (ع) فرمود: «ما کسانى هستیم که علم قرآن، و بیان آنچه در آن است، نزد ماست، و آنچه در نزد ماست نزد هیچ‏یک از آفریدگان خدا نیست، زیرا ما محرم راز خداییم».

(بحار الانوار، ج 44 ص 184 ح11 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

13. مخلوقات، مأمور به اطاعت از اهل بیت(ع)

«وَ اللّهِ مَا خَلَقَ اللّهُ شَیْئاً إِلا وَ قَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنَا».

امام حسین (ع) فرمود: «سوگند به خدا که خداوند هیچ موجودى را نیافرید، مگر آن‏که او را به اطاعت از ما، امر کرد».

(بحار الانوار، ج 44 ص 181 ح1 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

14. دوستى اهل بیت(علیهم السلام)

«مَنْ اَحَبّنَا کَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَیتِ».

امام حسین (ع) فرمود: «کسى که ما را دوست بدارد، از ما اهل بیت است».

(نزهة النّاظر و تنبیه الخاطر، ص 85 ح19 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

15. تهیدستى و کشته شدن شیعیان‏

«وَ اللّهِ الْبَلاَءُ وَ الْفَقْرُ وَ الْقَتْلُ اَسْرَعُ إِلَى مَنْ اَحَبّنَا مِنْ رَکْضِ الْبَرَاذِینِ، وَ مِنَ السّیْلِ إِلىَ صِمْرِهِ».

امام حسین (ع) فرمود: «به خدا سوگند، فقر و قتل به سوى دوستان ما، از حرکت اسبان تیزپا و جریان سیل در مسیرش، سریعتر است».

(بحار الانوار، ج 64 ص 249 ح85 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

16. پرهیز از خیانت و مکر و نیرنگ‏

«إِنّ شِیعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهمْ مِنْ کُلّ غِشّ وَغَلّ وَدَغَلٍ».

امام حسین (ع) فرمود: «شیعه ما کسى است که دلش از هرگونه خیانت و نیرنگ و مکرى پاک است».

(بحار الانوار، ج 65 ص 156 ح10 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

17. امام حسین(ع) و امام زمان(عج)

«لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّامَ حَیَاتِى».

امام حسین (ع) فرمود: «اگر زمان حضرت مهدى را درک مى‏کردم، تمام عمر خدمتگزارش بودم».

(عقد الدّرر، ص‏160)

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

18. حسین(ع)، کشته اشک‏ها

«اَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ، لا یَذْکُرُنِى مُؤْمِنٌ إِلا بَکَى».

امام حسین (ع) فرمود: «من کشته اشکهایم، مؤمنى مرا یاد نکند، مگر آن‏که به گریه مى‏افتد».

(کامل الزیارات، ص 117 ح6 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

19. پاداش زائر امام حسین(ع)

«مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى زُرْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ إِلا فِى النّارِ لاَخْرَجْتُهُ».

امام حسین (ع) فرمود: «هرکه مرا پس از مرگم، زیارت کند، روز قیامت زیارتش مى‏ کنم و اگر در آتش هم باشد، او را بیرون مى‏ آورم».

(المنتخب للطریحى، ص69 )

hossein-yasgroup.ir-14_0.gif

20. خوش‏خلقى و سکوت‏

«اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ عِبَادَةٌ وَ الصّمْتُ زَیْنٌ».

امام حسین (ع) فرمود: «خوش‏خویى، عبادت است و سکوت، زینت».

(تاریخ الیعقوبى، ج 2 ص264 )


شنبه 95 دی 25 , ساعت 6:30 صبح

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید دیالمه

شهید دکتر عبدالحمید دیالمه جوانترین نماینده (29 ساله) اولین دوره مجلس شورای اسلامی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی (نماینده مردم مشهد) بود. این جوان بصیر و انقلابی که فارغ التحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 58 بود، در ایام آن انتخابات به عنوان کاندیدای مورد تایید 5 نفر از علمای طراز اول مشهد معرفی شد. او همواره دغدغه اسلام ناب محمدی (ص) و مبارزه با کفر و نفاق و بالخصوص اسلام آمریکایی و اسلام التقاطی را داشت. او پیش و پس از انقلاب بیش از 400 ساعت سخنرانی در جهت روشنگری افکار عمومی از جمله جوانان و دانشجویان داشت.

 

بصیرتی که مقام معظم رهبری همواره آن را به عنوان یک عنصر لازم برای طلبه انقلابی و جوان انقلابی مطرح می نمایند در زندگی سرتاسر مبارزه این شهید کاملا مشهود است و همین بصیرت است که فتنه گری میرحسین موسوی و همسرش را 28 سال قبل از فتنه 88 تشخیص می دهد و سعی می کند تا آینده خطرناک این فتنه گر را به همگان بشناساند.

در سال 1360 همزمان با زمزمه های نخست وزیری میرحسین موسوی این شهید با بصیرت از جمله کسانی بود که علنا به مخالفت با او پرداخت و در همان سال پرده از افکار التقاطی و منحرف او و همسرش، زهرا رهنورد برداشت.

کلیپی که در ادامه مشاهده می کنید بخشی از سخنرانی این شهید عزیز درباره میرحسین و همسرش است در صحن علنی مجلس در اوائل خرداد 1360 .

نکته بسیار مهم این است که ایشان یک هفته بعد از این سخنرانی در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

1


جمعه 95 دی 17 , ساعت 7:3 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اما به جرات می توان گفت پربحث ترین و رازآلودترین شعر ولی امر مسلمین(مدظله) شعر " یاران خراسانی" می باشد ، شعری که بسیاری از اهل انتظار ، اعتقاد دارند که معظم له در این شعر به کنایه و غیرمستقیم ضمن ابراز ارادت به یاران خراسانی ، خود را سیدخراسانی معرفی می نمایند :

سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم          چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم

در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش          چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم 

لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی          مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم 

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی         عمریست  پشیمان ز پشیمانی خویشم 

از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم          شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم 

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر         افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم 

هر چند  امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا           دلبســــته ی یــــاران خراسـانی خویشم

در عین حال که جمع کثیری از منتظران امام زمان(عج) شعر و مصرع  فوق را  بر آنچه ذکر شد تفسیر می کنند اما برخی از دوستان نیز بدون آنکه سند و مدرکی ارائه دهند ، اعتقاد دارند که شعر و مصرع فوق نه به حال و هوای امام زمان(عج) و ظهور که به حال و هوای جمعی از دوستان در ایام جوانی و میانسالی امام خامنه ای(مدظه) در شهر خراسان اشاره دارد که معظم له شعر مذکور را در وصف و محبت آنها که نشست های شاعرانه داشتند ، سروده است.

اما نگاهی گذرا به محتوای شعر مذکور نشان می دهد که این شعر جذاب در چه حال و هوایی سروده شده است ما برای آنکه نشان دهیم فضای این شعر تا چه اندازه امام زمانی و ظهوری می باشد با بررسی مختصر تک تک ابیات این شعر به چند نکته مهم اشاره می کنیم :

شاعر  در سراسر شعر با یار و معشوق نجوا دارد


سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم          چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم

در مصرع اول  شاعر از غم پنهان یار می گوید و از زلف پریشان دلدار که دل را به خود مشغول میدارد ، معشوقی که به کرات در اشعار امام راحل(ره) نیز می توان آن را مشاهده کرد


در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش          چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم

در مصرع دوم شاعر از " بزم وصالی" سخن دارد که آنچنان عظیم و مبارک است که در آن هیچ گله و شکایتی نمی توان بر  زبان راند و  از " کم و بیش "  حرفی به میان آورد ، بلکه در این بزم ، تنها باید چو آینه تجلی انوار یار را به مشاهده نشست


لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی          مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم

در مصرع سوم شاعر  جان و دل خود را چون دریایی طوفانی و پرجوش و خروش توصیف می کند ، که رازی بزرگ در خود دارد ، اما شاعر به خاطر معشوق ، بر خروش و فغان درونی خود غلبه کرده و لب به صحبت در میان اغیار باز نمی کند تا راز دل طوفانی خویش را بیان کند ، سئوال این است که شاعر از کدام راز بزرگ سخن می گوید ، رازی که توانسته است دل بزرگ شاعر را طوفانی کند؟


یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی          عمریست  پشیمان ز پشیمانی خویشم

شاعر در این بیت سراسر عمر خود را به جز " یک چند " در رندی و مستی  بیان می کند ، هرچند پشیمانی و شاید غفلت همان مدت کوتاه نیز پشیمانی زیادی در روح او ایجاد کرده است.

عبارات " رندی " و " مستی" که در اشعار عارفانی چون مولانا ، سعدی ، حافظ و حضرت امام(ره) نیز به وفور می توان دید به اعتقاد اکثر متخصصین اشاره به حالات عرفانی خاص دارد  که در مسیر سیر و سلوک بسوی حق و حجت حق برای سالک پیش می آید و از عشق بازی شاعر با معشوق خبر می دهد


از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم          شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم

در این بیت شاعر به بزم وصال یار اشاره دارد و به شکرخند زیبای او ، یاری که آنقدر بلند مرتبه است که شاعر از خود انتظار دارد تا به میمنت و شکرانه شکرخند و لبخند رضایت او  ، جان به جان آفرین تسلیم کند و خود را سرزنش می کند و شرمنده است که گران جان است و از شوق شکرخند یار جان نسپرده است


بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر         افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

در این مصرع شاعر پس از بزم وصال یار  و خنده شکرینش به تنهایی و شکستگی می  رسد و  خود را در فراق یار  زندانی  و  افسرده می بیند تا جایی که خود را دلشکسته ترین فرد عالم  به شمار می آرود ، می توان گفت این غم عمیق در دور افتادن از لذت عظیم بزم وصال و در  فراق یار است که شاعر خود را اسیر چنین غم عظیمی توصیف می کند.


هر چند  امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا           دلبســـته ی یـــاران خراسـانی خویشم

اما در بیت آخر که آن را می توان جان شعر و اصلی ترین بخش آن ذکر کرد ، گویی لذت بزم وصال و غم فراق یار  دو لبه یک قیچی می شوند که هرچه شاعر بدان بسته است و به آن دلبستگی دارد را پاره می کند ، اما در این میان یک دلبستگی وجود دارد که نه تنها  از میان نرفته است که شاعر آن را با افتخار بعنوان تنها دلبستگی خود در محضر یار و در نجوای با او  بیان می کند و  پرده از وجود این دلبستگی برمی دارد.

و اما در آخر سئوال اساسی این است که این " یاران خراسانی" چه کسانی هستند که شاعر با این سوز و گداز و با این توصیفات عجیب سراسر شعر در آخرین مصرع شعر آنها را بعنوان تنها دلبستگی خود در این دنیا معرفی می کند؟

 منبع : http://www.u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1013:1391-07-22-16-24-54&catid=3:main


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ