سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، میراثی ارجمند و نعمتی، عام و گسترده است . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 92 آبان 25 , ساعت 11:20 صبح
30نکته کوتاه برای شناخت حضرت معصومه (س)
 
  
یا حضرت معصومه سلام الله علیکِ

خاندان عصمت پیامبر (ص) در انتظار آن بودند که دختری ممتاز چشم به این جهان بگشاید تا قلب و روی آنان را به دیدار خود روشن و منور گرداند.

 

آغاز ماه ذیقعده برای حضرت رضا (ع) و دودمان نبوت و آل علی علیه السلام پیام آور شادی مخصوص و پایان بخش انتظاری عمیق و شور آفرین بود زیرا حضرت نجمه فرزندی جز حضرت رضا علیه السلام نداشت و مدت ها پس از حضرت رضا نیز دارای فرزندی نشده بود.
از آنجا که سال ولادت حضرت رضا علیه السلام یعنی سال 148 هجری قمری و سال ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام سال 173 و بین این دو ولادت بیست و پنج سال فاصله بود و از طرفی امام صادق علیه السلام ولادت چنان دختری را مژده داده بود، از این رو خاندان پیامبر بی‎صبرانه در انتظار طلوع خورشید وجود حضرت معصومه علیهاالسلام بودند.
هنگامی که وی چشم به جهان گشود به راستی که آن روز برای اهل‎بیت عصمت به خصوص امام هشتم و حضرت نجمه سلام الله علیها روز شادی و سرور وصف ناپذیر و از ایام الله بود زیرا اختری از آسمان ولایت و امامت طلوع کرده بود که قلب ها را جلا و شفا می‎داد و چشم‎ها را روشن می‎کرد و به کانون مقدس اهل‎بیت علیهم السلام گرمی و صفا می‎بخشید.
در این مطلب به برخی از ویژگی ها و خصایص وجودی این بانوی بزرگوار اشاره می شود تا اندکی با شخصیت و سیره ایشان آشنا شویم.

 

1- گران سنگی حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام
به گفته محدث بزرگ حاج شیخ عباس قمی و نویسنده کتاب قاموس الرجال در میان فرزندان امام موسی بن جعفر علیه‌السلام بعد از امام رضا علیه‌السلام حضرت معصومه علیهاالسلام برترین و گران‏سنگ‏ترین آنها به شمار می‏آید.

 

2- موقعیت معنوی
امام رضا علیه‌السلام در زیارتنامه حضرت معصومه علیهاالسلام در بزرگداشت و تجلیل آن حضرت او را دارای منزلت رفیع در نزد خداوند می‏خوانند و خواستار شفاعت خود، توسط آن حضرت در درگاه خداوندی می‏شوند.

 

3- فقاهت
روزی گروهی از شیعیان به قصد دیدار امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و پرسش سوالات خود به مدینه آمدند ولی امام در مدینه حضور نداشتند. از این رو، سوالات خود را مکتوب به خانواده آن حضرت تحویل دادند تا در سفر بعدی، پاسخ آنها را از امام بگیرند. حضرت معصومه علیهاالسلام خود پاسخ پرسش ها را نوشته به آنها داد. این گروه، در بین راه با امام موسی بن جعفر برخورد کردند و پاسخ ها را به امام ارایه کردند. امام ضمن تایید پاسخ‏ها ابراز خوشحالی کردند.

 

4- اهل حدیث(محدث)
در تاریخ اسلام به بانوان با فضیلت و صاحب حدیثی برمی‏خوریم که نام خود را در زمره محدثان ثبت کرده‏اند. حضرت معصومه علیهاالسلام یکی از زنان بزرگ اهل بیت در این زمینه است.

 

5- تولد و وفات
حضرت معصومه علیهاالسلام در روز یکم ذوالقعده سال 173 هجری قمری در شهر مدینه تولد یافت و پس از 28 سال زندگی پر برکت در جریان سفر به خراسان و دیدار با برادر بزرگوارشان امام رضا علیه‌السلام در شهر ساوه بیمار شد و سرانجام در روز دهم ربیع‏الثانی سال 201 هجری قمری در شهر قم به جوار حق تعالی شتافت.

 

6- پدر و مادر
پدر گرامی حضرت معصومه علیهاالسلام امام هفتم شیعیان جهان امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و مادر مکرمه‏شان نجمه خاتون از بانوان با فضیلت و اهل تقوا و مادر امام رضا علیه‌السلام است.
امام رضا علیه‌السلام که در زیارتنامه حضرت معصومه علیهاالسلام در بزرگداشت و تجلیل آن حضرت او را دارای منزلت رفیع در نزد خداوند می‏خوانند و خواستار شفاعت خود، توسط آن حضرت در درگاه خداوندی می‏شوند.

 

7- زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام
از امام رضا علیه‌السلام نقل شده کسی که حضرت معصومه علیهاالسلام را با آگاهی به حق وی زیارت کند، شایسته بهشت می‏شود.
شاید یکی از حقوق و انتظارات آن حضرت به عنوان پیامدار دین و معنویت از زائران خود، تلاش آنها جهت تدارک یک سفر معنوی و کوشش برای قرب بیشتر به آن حضرت از طریق کوشش برای اصلاح خویشتن و تقویت کمالات معنوی در خود باشد.

 

8- تنها برادر تنی
امام رضا علیه‌السلام تنها برادر تنی حضرت معصومه علیهاالسلام است. مادر آن بزرگواران نجمه خاتون است. آنها تنها فرزندان این بانوی مکرم هستند. حضرت معصومه علیهاالسلام 25 سال بعد از تولد برادر گرامیش پا به عرصه وجود گذاشتند.

 

9- مسافرت
حضرت معصومه علیهاالسلام به منظور دیدار برادر خود امام رضا علیه‌السلام با کاروانی متشکل از پنج تن از برادران و تعدادی برادرزادگان و گروهی دیگر، راهی خراسان شدند. در بین راه در شهر ساوه، آن حضرت بیمار شد. پس از آگاهی اهالی قم از ورود کاروان حضرت معصومه علیهاالسلام به ساوه، گروهی از آنان به این شهر آمدند و حضرت را با احترام به شهر قم بردند.

 

10- محراب عبادت
هم اکنون محراب عبادت حضرت معصومه علیهاالسلام در زمان اقامت 17 روزه‏اش در شهر قم، به نام بیت‏النور موجود است و زیارتگاه مردم و دوستان آن حضرت است.

 

11- رحلت
حضرت معصومه علیهاالسلام در جریان سفر به خراسان و دیدار با برادر خود امام رضا علیه‌السلام در شهر ساوه مریض شدند. آن گاه به اتفاق نمایندگان اعزامی اهالی قم، وارد این شهر شدند و مورد استقبال گرم مردم این دیار قرار گرفتند. سرانجام پس از 17 روز بیماری در سن 28 سالگی به جوار رحمت ایزدی نایل آمدند.
در تاریخ اسلام به بانوان با فضیلت و صاحب حدیثی برمی‏خوریم که نام خود را در زمره محدثان ثبت کرده‏اند. حضرت معصومه علیهاالسلام یکی از زنان بزرگ اهل بیت در این زمینه است.

 

12- تشییع جنازه
پس از اعلام خبر رحلت حضرت معصومه علیهاالسلام مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را تشییع کردند و در محل فعلی حرم، که آن روز در خارج شهر بود و به موسی بن خزرج تعلق داشت با احترام زایدالوصفی دفن کردند.

 

13- کرامات
تاکنون کرامات زیادی نصیب کسانی که حضرت معصومه علیهاالسلام را به شفاعت و توسل به درگاه خدا برده‏اند، شده است. و به احترام آن حضرت خداوند خواسته‏های آنها را اجابت کرده است.

 

14- زیارتنامه
حضرت معصومه در میان امامزاده ها، از امامزاده های نادری است که برایش زیارتنامه مخصوص از جانب امام معصوم علیه‌السلام نقل و به مقام شامخ آن حضرت اشاره شده است.

 

15- محل اقامت
میزبان حضرت معصومه علیهاالسلام در مدت 17 روز اقامت و زندگی آن حضرت در شهر قم، موسی بن خزرج، پس از رحلت حضرت معصومه علیهاالسلام، محراب عبادت آن بزرگوار را به همان حالت باقی گذاشت و خانه مسکونی خویش را به احترام حضرتش به مسجد تبدیل کرد.

 

16- لقب
لقب معصومه از جانب حضرت امام رضا علیه‌السلام به دلیل مراتب تقوی و پرهیزگاری ـ تنها به فاطمه معصومه علیهاالسلام در میان دختران حضرت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام ـ اعطا شد؛ بانویی که در اقتدا به پدر بزرگوارش، بسیاری از ساعات زندگی‏اش، به عبادت و راز و نیاز با خدا سپری شد.

 

17- ثواب زیارت
در روایات چندی از قول ائمه اطهار علیه‌السلام؛ حضرت امام صادق علیه‌السلام، امام رضا علیه‌السلام و امام جواد علیه‌السلام بر زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام تصریح شده است و در روایتی زائر آن حضرت را در صورت معرفت حق او، سزاوار بهشت می‏داند.

 

18- حرم و بقعه
پس از رحلت و خاکسپاری حضرت معصومه علیهاالسلام، میزبان آن حضرت، موسی بن خزرج سایبانی از حصیر بر روی قبر ایشان نصب کرد که به مدت 100 سال این سایبان وجود داشت. پس از آن دختر امام جواد علیه‌السلام، قبه‏ای آجری بر روی آن ساخت. در سال 529هجری قمری، شاه بیگدر، قبه‏ای مجلل با کاشی کاری نفیس بر فراز آن ساخت. تا اینکه در سال 925 هجری قمری توسط شاه اسماعیل، بقعه کنونی بنا شد.

 

19- تحول شهر قم پس از ورود
شهر قم در اواخر قرن اول، با ورود تعدادی از شیعیان کوفه بتدریج مذهب شیعه را پذیرفت و به عنوان یک شهر شیعی معروف شد. ولی با ورود حضرت معصومه علیهاالسلام به قم، فصل نوینی در اهمیت این شهر در گسترش اسلام و مذهب شیعه گشوده شد.
پس از رحلت و خاکسپاری حضرت معصومه علیهاالسلام، میزبان آن حضرت، موسی بن خزرج سایبانی از حصیر بر روی قبر ایشان نصب کرد که به مدت 100 سال این سایبان وجود داشت.

 

20- تحول حوزه علمیه قم پس از ورود
از اوایل قرن دوم شهر قم، محلی برای پاسخگویی به مسایل فقهی شیعه و مامنی برای علویان، راویان، محدثان و فقهای شیعه بوده است. با ورود حضرت معصومه علیهاالسلام به این شهر، و قرار گرفتن مدفن آن بزرگوار در آن، زمینه گسترش بیشتر فرهنگ تشیع و فقه آل محمد (ص) پدید آمد و بدنبال آن حوزه علمی ـ فقهی قم توسعه یافت و مرکزی برای نشر و اشاعه اسلام و مکتب شیعه شد.

 

21- کلام نور
رهبر معظم انقلاب فرمود: حضرت معصومه علیهاالسلام مقام بزرگی دارد، خیلی باید از ایشان بهره گیریم. نسبت به ایشان قصور داشته‏ایم باید به آن حضرت بیشتر توسل جوییم و بخواهیم عنایت بیشتری به ما داشته باشند.

 

22- گلی باشکوه از گلستان نبوت و امامت
او چون کوثری در کویر، خط سبز سعادت و رستگاری ترسیم کرده و چون روحی در پیکر سرزمین مقدس قم حلول کرده و دلهای عاشق را از گوشه و کنار به سمت این شهر کشانده است از قدم او قم عزیمت یافته و از وجود او لحظه به لحظه بر شرافت قم افزوده می‏شود.
قم گشته از شرافت معصومه با صفا چون روضه بهشت برین گشته پرضیا
شاهان به درگهش همه آورده التجا بی‏شک که می‏رود به بهشت از ره عطا

 

23- هجرت
به شوق دیدار نور تابان دیار طوس رهسپار سفر شد، رنج ها برد و سختی ها کشید تا اینکه پس از روزها و هفته‏ها به دیار ساوه رسید. سفری بدین دور و درازی و با مشکلات فراوان بر گلی که در حسرت دیدار نور قد خمیده، بسیار سخت است. حضرت بیمار شده از مقدار مسافت تا مامن آل طه پرسید گفت: ده فرسخ. فرمود: مرا به قم ببرید زیرا از پدرم شنیدم که فرمود قم مرکز شیعیان ما است پس کاروان به طرف قم در حرکت شد.

 

24- میهمانی با عظمت
چون کاروان دیدار نور به نزدیکی های شهر قم رسید، آل سعد همگی برای استقبال به پیشواز آن بانوی با کرامت رفتند در آن میان موسی بن خزرج زمام اشتر حضرت را گرفت و به طرف خانه‏اش آورد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیرایی کرد.

 

25- عبادتی خالصانه
بعد از سکنی گزیدن حضرت معصومه در شهر قم تا وفات آن حضرت 17 روز طول کشید در این مدت، بسیار آزرده خاطر بود، آرزوی دیدار پدر و برادر در دلش بود از هجر پدر و فراق برادر می‏گریست و غمین بود.
به انتظار پدر روز و شب به سر بردم ولی دریغ نشد تا گل رخش بویم
سپس به هجر برادر، فلک دچارم کرد گشود باب فراق دگر زکین سویم
در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی تهیه کرد، دایم در حال ذکر و نماز و راز و نیاز با خدای خویش بود و بیت‏الاحزانی به نام بیت‏النور چون جده‏اش زهرای اطهر تاسیس کرد، تا سرانجام به ندای رب لبیک گفت.

 

26- دختر پیامبر
در زیارت نامه حضرت معصومه که بوسیله امام رضا علیه‌السلام نقل شده عنوان شده است ای دختر رسول خدا، ای دختر فاطمه و خدیجه و...
این تعابیر در مورد حضرت معصومه آنهم از زبان امامی معصوم فقط بیانگر شرافت خانوادگی نیست بلکه علاوه بر آن اشاره به مقامات عالی و ملکوتی و معنوی حضرت دارد و نشانگر عظمت روحی و اینکه او نه تنها با رسول خدا نسبت خانوادگی دارد بلکه از نظر معنوی نیز دختر اوست.

 

27- مقام عصمت حضرت معصومه علیهاالسلام
امام رضا علیه‌السلام فرمودند: کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است. امام ثواب زیارت خویش را با زیارت حضرت معصومه در یک حد و اندازه می‏داند و نیز اینکه نام مبارک حضرت، فاطمه کبری بوده و امام او را ملقب به صفت معصومه کرده است و این مطالب نشانگر اوج عظمت روحی و معصومیت حضرت فاطمه کبری است.

 

28 - ارزش زن
با مطالعه سرگذشت بانوانی بزرگوار چون حضرت زهرا علیهاالسلام، زینب کبری و حضرت معصومه به این نکته دست می‏یابیم که در اسلام به مقام و منزلت زن ارزش گذاشته و در طی نمودن پله‏های ترقی از حیث علم و تقوی تفاوتی میان زن و مرد قایل نشده است. همین درجات عالی تقوی و علم در وجود این بانوان بزرگوار بازگوکننده و تایید کننده آن است.

 

29 - شواهد عصمت فاطمه معصومه علیهاالسلام
براساس روایتی که از امام رضا علیه‏السلام نقل شده، امام خواهر خود را معصومه خطاب کرده است و می‏دانیم امام هرگز در مورد شخصی مبالغه نمی‏کند. بنابراین این تعبیر بر عصمت آن حضرت دلالت دارد. شفاعت گسترده‏ای که همه شیعیان اهل بیت را در بر می‏گیرد؛ قداست شهر قم به احترام آن حضرت؛ صدور زیارت نامه آن حضرت از سوی معصوم؛ پیش‏گویی امام صادق علیه‏السلام از تشریف فرمایی آن حضرت به قم؛ و تشییع این بانو به دست امام رضا علیه‏السلام و امام جواد علیه‏السلام، از دیگر شواهد عصمت و عظمت آن بانوی والا مقام به شمار می‏آید.
بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم از آن به مقام محمود تعبیر شده است. در این میان، دو تن از بانوان خاندان رسالت هم شفاعت گسترده‏ای دارند؛ حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام.

 

30 -مقام علمی حضرت معصومه علیهاالسلام.
حضرت معصومه علیهاالسلام، در خاندانی رشد یافت که سرچشمه علم و تقوا و فضیلت‏های اخلاقی بودند. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی امام رضا علیه‏السلام عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و در اثر توجهات فراوان آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم علیه‏السلام به مقام والایی رسیدند.
در میان فرزندان پیشوای هفتم، بعد از امام رضا علیه‏السلام، حضرت معصومه علیهاالسلام از نظر علمی و اخلاقی والا مقام‏ترین آنان است. این حقیقت، از اسامی، لقب‏ها و توصیف هایی که پیشوایان معصوم از وی کرده‏اند، آشکار می‏شود.
با توجه به این حقیقت که میان تهذیب نفس و طی مدارج اخلاقی و عرفانی و رسیدن علوم اصیل الهی و حکمت ارتباط جدانشدنی وجود دارد، می‏توان به رتبه و مقام علمی وصف ناشدنی حضرت معصومه علیهاالسلام پی برد و به این نکته رسید که ایشان نیز چون حضرت زینب علیهاالسلام عالمه غیر معلمه بوده است.

منبع: تبیان

از سایت : http://www.velayattv.com/fa/page.php?bank=notepad&id=233

 


دوشنبه 92 مهر 29 , ساعت 10:57 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

السلام علیک یا علی النقی الهادی (علیه السلام)

السلام علیکم یا اهل بیت النبوة

21- قالَ(علیه السلام): اِنّ لِلّهِ بِقاعاً یُحِبُّ أنْ یُدْعى فیها فَیَسْتَجیبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحیرُ مِنْها.([21])

فرمود: براى خداوند بقعه ها و مکان هائى است که دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن که دعاها را مستجاب گرداند که یکى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

 

22- قالَ(علیه السلام): اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثیبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.([22])

فرمود: همانا تنها کسى که ثواب مى دهد و عِقاب مى کند و کارها را در همان لحظه یا در آینده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.

 

23- قالَ(علیه السلام): مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ.([23])

فرمود: هرکس به خویشتن إهانت کند و کنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در أمان ندان.

 

24- قالَ(علیه السلام): اَلتَّواضُعُ أنْ تُعْطَیَ النّاسَ ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ.([24])

فرمود: تواضع و فروتنى چنان است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو آن کنند.

 

25- قالَ(علیه السلام): اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.([25])

فرمود: همانا اجسام، جدید و پدیده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است.

 

26- قالَ(علیه السلام): لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَیْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ أحْسَنَ الاْسْماء.([26])

فرمود: خداوند از أزَل، تنها بود و چیزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفریده، و بهترین نام ها را براى خود برگزید.

 

27- قالَ(علیه السلام): اِذا قامَ الْقائِمُ یَقْضى بَیْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضاءِ داوُد (علیه السلام)وَ لا یَسْئَلُ الْبَیِّنَهَ.([27] )

فرمود: زمانى که حضرت حجّت (عجّ) قیام نماید در بین مردم به علم خویش قضاوت مى نماید; همانند حضرت داود (علیه السلام) که از دلیل و شاهد سؤال نمى فرماید.

 

28- قالَ(علیه السلام): مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقینَ وَ مَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ یَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقینَ.([28])

فرمود: هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت.

 

29- قالَ(علیه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَهٌ کَریمَهٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِکْرَهُ مِرْآتٌ صافَیهٌ.([29])

فرمود: علم و دانش بهترین یادبود براى انتقال به دیگران است، ادب زیباترین نیکى ها است و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها است.

 

30- قالَ (علیه السلام) : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داع إلىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.([30])

فرمود: خودبینى و غرور، انسان را از تحصیل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى کشاند.

 

31- قالَ(علیه السلام): لا تُخَیِّبْ راجیکَ فَیَمْقُتَکَ اللّهُ وَ یُعادیکَ.([31])

فرمود: کسى که به تو امید بسته است ناامیدش مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت.

 

32- قالَ(علیه السلام): الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى، وَالعِتابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.([32])

فرمود: (مواظب باش که) عتاب و پرخاش گرى، مقدّمه و کلید غضب است، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به کینه و دشمنى درونى بهتر است (چون کینه، ضررهاى خظرناک ترى را در بردارد).

 

33- وَ قالَ(علیه السلام) : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.([33])

فرمود: شخص طمّاع و حریص ـ نسبت به اموال و تجمّلات دنیا ـ هیچگاه آسایش و استراحت نخواهد داشت.

 

34- قالَ(علیه السلام): الْغِنى قِلَّهُ تَمَنّیکَ، وَالرّضا بِما یَکْفیکَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّهُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّهُ إتّباعُ الْیَسیرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقیرِ.([34])

فرمود: بى نیازى و توانگرى در آن است که کمتر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى، ولیکن فقر و تهى دستى در آن موقعى است که آرزوهاى نفسانى اهمیّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل، اهمیّت دادن به امکانات موجود و مصرف و استفاده صحیح از آن ها است، اگر چه ناچیز و کم باشد.

 

35- قالَ(علیه السلام): الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى یَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.([35])

فرمود: امام و خلیفه بعد از من (فرزندم) حسن; و بعد از او فرزندش مهدى ـ موعود(علیهما السلام)ـ مى باشد که زمین را پر از عدل و داد مى نماید، همان طورى که پر از ظلم و ستم گشته باشد.

 

36- قالَ(علیه السلام): إذا کانَ زَمانُ الْعَدْلِ فیهِ أغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أنْ یُظُنَّ بِأحَد سُوءاً حَتّى یُعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ.([36])

فرمود: در آن زمانى که عدالت اجتماعى، حاکم و غالب بر تباهى باشد، نباید به شخصى بدگمان بود مگر آن که یقین و معلوم باشد.

 

37- قالَ(علیه السلام): إنَّ لِشیعَتِنا بِوِلایَتِنا لَعِصْمَهٌ، لَوْ سَلَکُوا بِها فى لُجَّهِ الْبِحارِ الْغامِرَهِ.([37])

فرمود: همانا ولایت ما اهل بیت براى شیعیان و دوستانمان پناهگاه أمنى مى باشد که چنانچه در همه امور به آن تمسّک جویند، بر تمام مشکلات (مادّى و معنوى) فایق آیند.

 

38- قالَ(علیه السلام) : یا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إنَّ تارِکَ التَّقیَّهَ کَتارِکِ الصَّلاهِ لَکُنتَ صادِقاً.([38])

حضرت به یکى از اصحابش – به نام داود صرّمى – فرمود: اگر قائل شوى که ترک تقیّه همانند ترک نماز است، صادق خواهى بود.

 

39- قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ (علیه السلام) : هُوَ أنْ تَمْلِکَ نَفْسَکَ وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ، وَ لا یَکُونَ ذلَکَ إلاّ مَعَ الْقُدْرَهِ.([39])

یکى از اصحاب از آن حضرت پیرامون معناى حِلم و بردبارى سؤال نمود؟

حضرت در پاسخ فرمود: این که در هر حال مالک نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و این تحمّل و بردبارى در حالى باشد که توان مقابله با شخصى را داشته باشى.

 

40- قالَ (علیه السلام): اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنیا دارَ بَلْوى وَالاْخِرَهَ دارَ عُقْبى، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنیا لِثوابِ الاْخِرَهِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْخِرَهِ مِنْ بَلْوَى الدّنیا عِوَضاً.([40])

فرمود: همانا خداوند، دنیا را جایگاه بلاها و امتحانات و مشکلات قرار داد; و آخرت را جایگاه نتیجه گیرى زحمات، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنیا را وسیله رسیدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنیا را در آخرت عطا مى فرماید.

منبع : http://piy.ir/yasin/4432.html#comments 

[21] – تحف: ص 357، بحارالأنوار: ج 98، ص 130، ح 34.

[22] – تحف: ص 358، بحارالأنوار: ج 59، ص 2، ضمن ح 6.

[23] – تحف العقول: ص 383، بحارالأنوار: ج 75، ص 365.

[24] – محجّه البیضاء: ج 5، ص 225.

[25] – بحارالأنوار: ج 57، ص 81، ح 51، به نقل از توحید شیخ صدوق.

[26] – بحارالانوار: ج 57، ص 83، ح 64، به نقل از احتجاج طبرسى.

[27] – بحارالأنوار: ج 50، ص 264، ح 24، به نقل از مناقب و خرائج.

[28] – بحارالأنوار: ج 50، ص 177، ح 56، و ج 71، ص 182 ح 41.

[29] – بحارالأنوار: ج 71، ص 324، مستدرک الوسائل: ج 11، ص 184، ح 4.

[30] – بحارالأنوار: ج 75، ص 369، س 4.

[31] – بحارالأنوار: ج 75، ص 173، ح 2.

[32]- نزهه النّاظر: ص 139، ح 12، بحارالأنوار: ج 78، ص 368، ضمن ح 3.

[33]- نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 141، ح 21، مستدرک الوسائل: ج 2، ص 336، ح 11.

[34]- الدّرّه الباهره: ص 14، نزهه الناظر: ص 138، ح 7، بحار: ج 75، ص 109، ح 12.

[35]- بحارالأنوار: ج 50، ص 239، ح 4، به نقل از إکمال الدین صدوق.

[36]- بحارالأنوار: ج 73، ص 197، ح 17، به نقل از الدّرّه الباهره: ص 42، س 10.

[37]- بحارالأنوار: ج 50، ص 215، ح 1، س 18، به نقل از أمالى شیخ طوسى.

[38]- وسائل الشّیعه: ج 16، ص 211، ح 21382، مستطرفات السّرائر: ص 67، ح 10.

[39]- نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 138، ح 5، مستدرک الوسائل: ج 2، ص 304، ح 17.

[40] – تحف العقول: ص 358.

 

ما تا ظهور ایستاده ایم

اللهم عجل لولیک الفرج

 


دوشنبه 92 مهر 29 , ساعت 10:46 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
یا امام علی النقی ( صلوات الله علیکم )

 

السلام علیک یا علی النقی الهادی (علیه السلام)

1- قالَ الإمامُ أبوالحسن علىّ النقی الهادی (علیه السلام) :

مَنِ اتَّقىَ اللهَ یُتَّقى، وَمَنْ أطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ أطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.([1])

حضرت امام هادی (علیه السلام) فرمود: کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد، دیگران مطیع او مى شوند و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت; و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گیرد.

 

2- قالَ (علیه السلام): مَنْ أنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَهُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَهُ مِنَ النّاسِ.([2])

فرمود: کسى که با خداوند متعال مونس باشد و او را أنیس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى کند.

و علامت و نشانه أنس با خداوند وحشت از مردم است ـ یعنى از غیر خدا نهراسیدن و از مردم احتیاط و دورى کردن .

 

3- قالَ(علیه السلام): السَّهَرَ أُلَذُّ الْمَنامِ، وَ الْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ.([3])

فرمود: شب زنده دارى، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند; و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید ـ یعنى هر چه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذت مى برد و هر چه کم خوراک باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود ـ .

 

4- قالَ(علیه السلام): لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إلَیْهِ، فَإنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ.([4])

فرمود: از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى، صمیّمیت و محبّت مجوى.

همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى، نصیحت و موعظه طلب نکن، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد .

 

5- قالَ(علیه السلام): الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجیَّهٌ سَیِّئَهٌ.([5])

فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.

تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.

عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.

بخیل بودن بدترین اخلاق است; و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

 

6- قالَ(علیه السلام): الْهَزْلُ فکاهَهُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَهُ الْجُهّالِ.([6])

فرمود: مسخره کردن و شوخى هاى – بى مورد – از بى خردى است و کار انسان هاى نادان مى باشد.

 

7- قالَ(علیه السلام): الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.([7])

فرمود: دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن ـ براى آخرت ـ سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

 

8- قالَ(علیه السلام): النّاسُ فِی الدُّنْیا بِالاْمْوالِ وَ فِى الاْخِرَهِ بِالاْعْمالِ.([8])

فرمود: مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

 

9- قالَ(علیه السلام): مُخالَطَهُ الاْشْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ یُخالِطُهُمْ.([9])

فرمود: همنشین شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.

 

10- قالَ(علیه السلام): أهْلُ قُمْ وَ أهْلُ آبَهِ مَغْفُورٌ لَهُمْ ، لِزیارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا (علیه السلام) بِطُوس، ألا وَ مَنْ زارَهُ فَأصابَهُ فى طَریقِهِ قَطْرَهٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.([10])

فرمود: أهالى قم و أهالى آبه ـ یکى از روستاهاى حوالى ساوه ـ آمرزیده هستند به جهت آن که جدّم امام رضا (علیه السلام)را در شهر طوس زیارت مى کنند.

و سپس حضرت افزود: هر که جدّم امام رضا (علیه السلام) را زیارت کند و در مسیر راه صدمه و سختى تحمّل کند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.

 

11- عَنْ یَعْقُوبِ بْنِ السِّکیتْ، قالَ: سَألْتُ أبَاالْحَسَنِ الْهادی(علیه السلام): ما بالُ الْقُرْآنِ لا یَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إلاّ غَضاضَه؟

قالَ (علیه السلام): إنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمان دُونَ زَمان، وَلالِناس دُونَ ناس، فَهُوَ فى کُلِّ زَمان جَدیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْم غَضٌّ إلى یَوْمِ الْقِیامَهِ.([11])

یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى(علیه السلام)سؤال کردم: چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود; بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟

امام (علیه السلام) فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است; بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.

 

12- قالَ (علیه السلام): الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِکُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ.([12])

فرمود: غضب و تندى در مقابل آن کسى که توان مقابله با او را ندارى، علامت عجز و ناتوانى است، ولى در مقابل کسى که توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است.

 

13- قالَ(علیه السلام): یَاْتى عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ.([13])

فرمود: علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.

 

14- قالَ(علیه السلام): لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَکْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِ الْحَرارَهِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَهِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْوقاتِ کُلِّها، جَیِّدٌ عَلى کلِّ حال.([14])

به بعضى از غلامان خود فرمود: بیشتر براى ما بادمجان پخت نمائید که در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است; و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفید است.

15- قالَ(علیه السلام): التَّسْریحُ بِمِشْطِ الْعاجِ یُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأسِ، وَ یَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ یُطْفِىءُ الْمِرارَ، وَ یَتَّقِى اللِّثهَ وَ الْعَمُورَ.([15])

فرمود: شانه کردن موها به وسیله شانه عاج، سبب روئیدن و افزایش مو مى باشد، همچنین سبب نابودى کرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فکّ و لثه ها مى گردد.

 

16- قالَ(علیه السلام): اُذکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ أهْلِکَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ، وَ لا حَبیبٌ یَنْفَعُکَ.([16])

فرمود: بیاد آور و فراموش نکن آن حالت و موقعى را که در میان جمع اعضاء خانواده و آشنایان قرار مى گیرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هیچ پزشکى و دوستى ـ و ثروتى ـ نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.

 

17- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْحَرامَ لا یَنْمی، وَإنْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَ ما أَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إلَى النّارِ.([17])

فرمود: همانا ـ اموال ـ حرام، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احیاناً رشد کند و زیاد شود برکتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.

و آنچه را از اموال حرام انفاق و کمک کرده باشد أجر و پاداشى برایش نیست و هر مقدارى که براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.

 

18- قالَ(علیه السلام): اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَهِ.([18])

فرمود: حکمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.

 

19- قالَ(علیه السلام): مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ.([19])

فرمود: هر که از خود راضى باشد بدگویان او زیاد خواهند شد.

 

20- قالَ(علیه السلام): اَلْمُصیبَهُ لِلصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان.([20])

فرمود: مصیبتى که بر کسى وارد شود و صبر و تحمّل نماید، تنها یک ناراحتى است; ولى چنانچه فریاد بزند و جزع کند دو ناراحتى خواهد داشت.

منابع :  http://piy.ir/yasin/4432.html#comments

[1] – بحارالأنوار: ج 68، ص 182، ح 41، أعیان الشّیعه: ج 2، ص 39.

[2] – عُدّه الداعى مرحوم راوندى: ص 208.

[3] – بحارالانوار: ج 84 ص 172 به نقل از أعلام الدین دیلمى.

[4] – بحار الأنوار: ج 75، ص 369، ح 4، أعلام الدّین: ص 312، س 14.

[5] – بحارالأنوار: ج 69، ص 199، ح 27.

[6] – الدرّه الباهره: ص 42، س 5، بحارالأنوار: ج 75، ص 369، ح 20.

[7] – أعیان الشّیعه: ج 2، ص 39، تحف العقول: ص 438.

[8] – أعیان الشّیعه: ج 2، ص 39، بحارالأنوار: ج 17.

[9] – مستدرک الوسائل: ج 12، ص 308، ح 14162.

[10] – عیون أخبار الرّضا(علیه السلام): ج 2، ص 260، ح 22.

[11] – أمالى شیخ طوسى: ج 2، ص 580، ح 8.

[12]- مستدرک الوسائل: ج 12، ص 11، ح 13376.

[13]- بحارالأنوار: ج 2، ص 6، ضمن ح 13.

[14] – کافى: ج 6، ص 373، ح 2، وسائل الشّیعه: ج 25، ص 210، ح 31706.

[15] – بحارالأنوار: ج 73، ص 115، ح 16.

[16] – أعلام الدّین: ص 311، س 16، بحارالأنوار: ج 75، ص 369، ح 4.

[17] – کافى: ج 5، ص 125، ح 7.

[18] – نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 141، ح 23، أعلام الدّین: ص 311، س 20.

[19] – بحارالأنوار: ج 69، ص 316، ح 24.

[20] – أعلام الدّین: ص 311، س 4، بحارالأنوار: ج 75، ص 369.


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ