بسم الله الرحمن الرحیم
بنده از طرفداران آقای دکتر قالیباف بودم و به ایشان رای دادم
الان از طرفداران رئیس جمهور حجت الاسلام دکتر روحانی هستم
خیلی خوشم آمد وقتی ایشان در جواب خبر نگار خارجی در مورد تعلیق انرژی هسته ای ایران گفتند دیگر آن زمان گذشت ( که ما تعلیق پیش شرط مذاکره را بپذیریم ) ...
تا انتخابات دیگر و رقابتی دیگر با هر سخنی که رئیس جمهور را تضعیف کند در پشت سر رهبرم مخالفیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
اما به جرات می توان گفت پربحث ترین و رازآلودترین شعر ولی امر مسلمین(مدظله) شعر " یاران خراسانی" می باشد ، شعری که بسیاری از اهل انتظار ، اعتقاد دارند که معظم له در این شعر به کنایه و غیرمستقیم ضمن ابراز ارادت به یاران خراسانی ، خود را سیدخراسانی معرفی می نمایند :
سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم
در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم
لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا دلبســــته ی یــــاران خراسـانی خویشم
در عین حال که جمع کثیری از منتظران امام زمان(عج) شعر و مصرع فوق را بر آنچه ذکر شد تفسیر می کنند اما برخی از دوستان نیز بدون آنکه سند و مدرکی ارائه دهند ، اعتقاد دارند که شعر و مصرع فوق نه به حال و هوای امام زمان(عج) و ظهور که به حال و هوای جمعی از دوستان در ایام جوانی و میانسالی امام خامنه ای(مدظه) در شهر خراسان اشاره دارد که معظم له شعر مذکور را در وصف و محبت آنها که نشست های شاعرانه داشتند ، سروده است.
اما نگاهی گذرا به محتوای شعر مذکور نشان می دهد که این شعر جذاب در چه حال و هوایی سروده شده است ما برای آنکه نشان دهیم فضای این شعر تا چه اندازه امام زمانی و ظهوری می باشد با بررسی مختصر تک تک ابیات این شعر به چند نکته مهم اشاره می کنیم :
شاعر در سراسر شعر با یار و معشوق نجوا دارد
سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم
در مصرع اول شاعر از غم پنهان یار می گوید و از زلف پریشان دلدار که دل را به خود مشغول میدارد ، معشوقی که به کرات در اشعار امام راحل(ره) نیز می توان آن را مشاهده کرد
در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم
در مصرع دوم شاعر از " بزم وصالی" سخن دارد که آنچنان عظیم و مبارک است که در آن هیچ گله و شکایتی نمی توان بر زبان راند و از " کم و بیش " حرفی به میان آورد ، بلکه در این بزم ، تنها باید چو آینه تجلی انوار یار را به مشاهده نشست
لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم
در مصرع سوم شاعر جان و دل خود را چون دریایی طوفانی و پرجوش و خروش توصیف می کند ، که رازی بزرگ در خود دارد ، اما شاعر به خاطر معشوق ، بر خروش و فغان درونی خود غلبه کرده و لب به صحبت در میان اغیار باز نمی کند تا راز دل طوفانی خویش را بیان کند ، سئوال این است که شاعر از کدام راز بزرگ سخن می گوید ، رازی که توانسته است دل بزرگ شاعر را طوفانی کند؟
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
شاعر در این بیت سراسر عمر خود را به جز " یک چند " در رندی و مستی بیان می کند ، هرچند پشیمانی و شاید غفلت همان مدت کوتاه نیز پشیمانی زیادی در روح او ایجاد کرده است.
عبارات " رندی " و " مستی" که در اشعار عارفانی چون مولانا ، سعدی ، حافظ و حضرت امام(ره) نیز به وفور می توان دید به اعتقاد اکثر متخصصین اشاره به حالات عرفانی خاص دارد که در مسیر سیر و سلوک بسوی حق و حجت حق برای سالک پیش می آید و از عشق بازی شاعر با معشوق خبر می دهد
از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم
در این بیت شاعر به بزم وصال یار اشاره دارد و به شکرخند زیبای او ، یاری که آنقدر بلند مرتبه است که شاعر از خود انتظار دارد تا به میمنت و شکرانه شکرخند و لبخند رضایت او ، جان به جان آفرین تسلیم کند و خود را سرزنش می کند و شرمنده است که گران جان است و از شوق شکرخند یار جان نسپرده است
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
در این مصرع شاعر پس از بزم وصال یار و خنده شکرینش به تنهایی و شکستگی می رسد و خود را در فراق یار زندانی و افسرده می بیند تا جایی که خود را دلشکسته ترین فرد عالم به شمار می آرود ، می توان گفت این غم عمیق در دور افتادن از لذت عظیم بزم وصال و در فراق یار است که شاعر خود را اسیر چنین غم عظیمی توصیف می کند.
هر چند امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا دلبســـته ی یـــاران خراسـانی خویشم
اما در بیت آخر که آن را می توان جان شعر و اصلی ترین بخش آن ذکر کرد ، گویی لذت بزم وصال و غم فراق یار دو لبه یک قیچی می شوند که هرچه شاعر بدان بسته است و به آن دلبستگی دارد را پاره می کند ، اما در این میان یک دلبستگی وجود دارد که نه تنها از میان نرفته است که شاعر آن را با افتخار بعنوان تنها دلبستگی خود در محضر یار و در نجوای با او بیان می کند و پرده از وجود این دلبستگی برمی دارد.
و اما در آخر سئوال اساسی این است که این " یاران خراسانی" چه کسانی هستند که شاعر با این سوز و گداز و با این توصیفات عجیب سراسر شعر در آخرین مصرع شعر آنها را بعنوان تنها دلبستگی خود در این دنیا معرفی می کند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
السلام علیک یا صاحب الزمان
هشدار به وزیر آموزش و پرورش/ در تصمیمتان تجدید نظر کنید
کلیپ تصویری مستان همه افتاده
ادامه 40 حدیث امام حسین علیه السلام
چهل حدیث نورانی از امام حسین(علیه السلام)
پیش بینی فتنه گری میرحسین موسوی و همسرش، 28 سال قبل از فتنه 88
دلبسته یاران خراسانی خویشم
دست عیسی (ع) در آستین امام حسن عسگری (ع)
رهبر انقلاب،آیت الله خامنه ای (حفظه الله) از نگاه بزرگان و علما
رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما 8
رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما 7
رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما 6
رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما 5
رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما 4
[همه عناوین(75)]