سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خدا بنده‏اى را خوار دارد ، او را از آموختن علم برکنار دارد . [نهج البلاغه]
 
جمعه 95 شهریور 12 , ساعت 5:58 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم 
در این پست نظر و دید بزرگان و علما و شخصیت های بزرگ رو درباره حضرت آیت الله خامنه ای(دامه برکاته) و رهبری ایشان و شایستگی ایشان برای این مقام رو به صورت متن  تا آنجایی که توانسته است جمع آوری کرده است تا جواب دندان شکنی به بدگویان انقلاب و اسلام باشد. امید است که خوشتون بیاد.
به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، محمد قبادی با بررسی سخنان بزرگان و صاحب نظران در مورد امام خامنه ای در   دیتا چنین مینویسد:


وبسایت دیتا در این پست برای اولین بار کار بسیار زیبایی را انجام داده است که امیدوار است مورد توجه خداوند متعال و حضرت ولی عصر(عج) قرار بگیرد.


در این پست نظر و دید بزرگان و علما و شخصیت های بزرگ رو درباره حضرت آیت الله خامنه ای(دامه برکاته) و رهبری ایشان و شایستگی ایشان برای این مقام رو به صورت متن و فیلم و صوت تا آنجایی که توانسته است جمع آوری کرده است تا جواب دندان شکنی به بدگویان انقلاب و اسلام باشد. امید است که خوشتون بیاد.

برای سلامتی رهبر و تعجیل در فرج امام زمان(عج) سه صلوات بفرستید. 

 

نوشته ها 

علامه حسن زاده آملی: 


1- قائد اسوه : رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران آیت الله معظم جناب خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف- قائد، ولی، وفیّ،ورائد، سائس، حفی، مصداق بارز، (نرفع درجات من نشاء می باشد.) عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه ی زمان را همواره از حقیقة الحقائق مسئلت دارم و امیدوارم دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.

 آیت الله حسن حسن زاده ی آملی، کتاب پرتوی از خوشید علی شیرازی ص 33  

2- علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم. 

3- ایشان در جای دیگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).

4- و همچنین در صفحه ی اول کتاب انسان در عرف عرفان خود نیز این کتاب را به رهبر معظم انقلاب اهداء نموده که در زیر می خوانید:

تقدیم نامه :

بسم الله الرحمن الرحیم
الم. تلک آیات الکتاب الحکیم. هدیً و رحمةً للمحسنین
با سلام و دعای خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظّم، جناب خامنه ای کبیر، متّع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف - این اثر نمونه دوران را اعنی رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلد و خطّه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران، به پشگاه مبارک آن ولی بحق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم میدارم ، عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقة الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم. یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
1377/3/20حسن حسن زاده آملی ::: کتاب انسان در عرف عرفان
 
 
5- رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید، عالمی،‌ رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگ‌مرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیت‌ا… معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار.
 

6- سینه ی خود را شکافتم، به هر جای آسمان رفتم این سید (خامنه ای) را دیدم. باید قنبر حضرت خامنه ای کبیر بود.
منبع: نشریه پرتو سخن 16/06/90

 

آیت الله بهجت:  



1- آیت الله صدیقی در مراسم احیای شب قدر در هیأت رزمندگان غرب تهران با ذکر خصوصیاتی ویژه از مقام معظم رهبری به ذکر خاطره ای از دیدار ایشان با مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره) پرداخت.

وی گفت: در ابتدای کار مقام معظم رهبری نزد آیت الله بهجت رفته بودند و گفته بودند امام ویژگی هایی داشتند و فاصله من با امام خیلی زیاد است. بار سنگینی که بردوش امام بوده حال بر دوش من گذاشته شده است من چه کنم؟

مرحوم آیت الله بهجت(ره) پس از تأملی گفته بودند: شما با موازین آشنایید(اشاره به اجتهاد ایشان). اگر بر مبانی و موازینی که تشخیص می دهید به تشخیص شرعی خود عمل کنید "من" تضمین می کنم که اولیاء الهی تو را تنها نگذارند.

2- آیت الله صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران سه شنبه 28/2/89 در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله برگزار می شد پس بیان از فضایل صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند:

"آقا جان؛شما دستور فرمودید از شما چیزی نگم،اما اینها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود چیزی نگفت."

آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین مضامین،به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه پرداختند:

"از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟

آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم."

 

3- همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتم از ایشانراجع به آقای خامنه ای سوال کردم و

حضرت پاسخ دادند: " آقای خامنه ای از ماست."

4- به نقل از حجت الاسلام صدیقی از زبان یکی از دوستان نزدیکشان که به حضور آقای بهجت رفت و آمد داشته اند:در یک جلسه ی دو سه نفری که خدمت آیت‌الله العظمی آقای بهجت بودیم یه کسی انتقاد گونه‌ای را خواستند به رهبری خدمت آقای بهجت بازگو کنند. آقای بهجت به یک نگاه تندی به ایشان فرمودند: شما بهتر از ایشان سراغ دارید. من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.

5- آیت الله مصباح یزدی رابط بین آیت الله بهجت و حضرت آقا بودند. البته امام (ره) خودشان به حضرت آیت الله خامنه ای فرموده‌ بودند که از آقای بهجت استفاده کنید. ایشان هم نامه‌ای می نویسند می‌دهند به حاج آقای مصباح که این را شما لطف کنید و بدهید به‌ آقای بهجت.

البته ظاهراً آن طور که من اطلاع دارم حاج آقا برای ثبت این مکاتبات حساس شرط می‌گذارند که من به شرطی نامه رسانی می‌کنم که نامه را ببینم و نسخه ای هم کپی کنم و نگه دارم! حضرت آقا هم به دلیل علاقه خاصی که به آیت الله مصباح داشتند، قبول می‌کنند.

ظاهراً حضرت آقا تقاضای دستورالعمل داشتند که آیت الله مصباح می آوردند و آیت الله بهجت هم در پاسخ در مواقعی خودشان می نوشتند و در مواقعی هم به حاج می فرمودند که این موارد را بنویسید و به ایشان تحویل بدهید.

 یکبار رهبر انقلاب برای آقای بهجت می نویسند که من این موارد را می دانم و انشاءالله عامل خواهم بود ولی توقعم بیش از این است که آقای بهجت ‌در پاسخ نوشته بودند اینها را عمل کنید، در فرصتی که پیش بیاید دیگر شما برای من نامه ننویسید، من خودم برای شما نامه می‌نویسم.

تا این که امام از دنیا رفتند، یادم است ما مشهد بودیم که حاج آقای مصباح برای بیعت با آقا آمده بودند تهران و از آنجا هم آمدند مشهد. ما خدمتشان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت رفته بودم خدمت آقا ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم چون آیت الله بهجت یک نامه چهار صفحه ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند که شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرتعالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌کنم و بعد شروع کرده بودند که حالا دیگر وظایف شما این است.

بعد آقا به آیت الله مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی‌ها از مردم و مسئولین با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می‌دانم که ایشان اصلاً بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی نویسند وصحبت نمی کنند.

6- حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم  : 

یکی از رفقا ما به نام آقای رجالی ، که خیلی رفت و آمد داشت از قدیم با حضرت آیت الله بهجت و درس ایشان را خیلی شرکت می کرد و خیلی آدم با صفا و سالم و خوبی است، ایشان چند مورد از ایشان را برای ما نقل می کرد .

یکی اینکه می گفت ، آیت الله بهجت ، به این راحتی هر کسی را راه نمی دادند برای ملاقات ، آن هم برای ملاقات های طولانی و این حرف ها .

ولی آیت الله خامنه ای مرتب خدمت آیت الله بهجت می رسیدند و این ها یک رابطه صمیمی داشتند . زیاد و به طور مخفیانه آقا می آمدند قم و می رفتند خدمت آیت الله بهجت .

یکی از زمان هایی که ایشان می گفت زمان ملاقات این دو بزرگوار بوده است ، سحر بود دو ساعت مانده به اذان صبح . ایشان می گفت که آیت الله خامنه ای گاهی سحر می آمدند . در آن موقعیت حساس می آمدند خدمت آیت الله بهجت و می رفتند . خوب این نشانه علاقه شدید آیت الله بهجت به مقام معظم رهبری است که در این موقع شب و سحر آقا را می خواستند و با هم بودند و صحبت می کردند .

بعد باز ایشان می گفتند چند سال پیش که آیت الله خامنه ای یک هفته ای تشریف آوردند قم ، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان ها .

آیت الله بهجت هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان . حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال ! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان آیت الله خامنه ای . ایشان می گفت که یک شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان ؟

آیت الله بهجت فرمودند : " اگر مردم می دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی نشست " .

این تعبیر خیلی زیباست که اگر مردم می دانستند استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس تو خانه نمی نشست . 

7-  شش ماه قبل از فوت آیت الله بهجت ایشان فرموده بودند که : " آقا را بگویید بیایند اینجا با ایشان کار دارم " .

آقا را خواسته بودند و آیت الله خامنه ای آمده بودن این جا قم . صحبت هایی با هم داشتند از جمله آیت الله بهجت فرموده بودند : " خطری به سمت شما دارد می آید و من این خطر را احساس می کنم و من آن چه باید برای شما انجام بدهم ، برای سلامتی شما انجام داده ام (حالا نذر باشد یا هر چیز دیگر) " .

 و فرموده بودند : " خودتان هم هر کاری می توانید انجام بدهید " .

البته کاملش را حاج آقای صدیقی روی منبر نگفتند .

ولی بعدها یکی از دفتری های آیت الله بهجت  که اطلاع داشتند و کامل تر گفتند .

گفتند چند روزی گذشت و باز دوباره حضرت آیت الله بهجت گفتند که : " آیت الله خامنه ای را بگویید یک نفر بفرستند من با ایشان کار دارم " . حاج آقا محمدی گلپایگانی را آیت الله خامنه ای فرستادند پیش آیت الله بهجت.

آیت الله بهجت دومرتبه تأکید کردند: "  که من برای سلامتی شما هرکاری می توانستم انجام دادم . خودتان هم یک کاری انجام بدهید " . برای بار دوم بعد از چند روز این تأکید را آیت الله بهجت داشتند که به واسطه آقای محمدی گلپایگانی به آقا خبرش رسید و خود آیت الله خامنه ای هم هرکاری باید انجام بدهند انجام داده بودند .

آقا زاده آیت الله بهجت نیز می گفت که یک موقعی آیت الله خامنه ای تشریف آوردند قم ، بعد آیت الله بهجت فرمودند : " همه از اطاق بروند بیرون " . حالا هر کس می آمد ملاقات آیت الله بهجت ، پسر آقا و بعضی های دیگر هم حضور داشتند .

بعد می گفت : یک موقعی آیت الله خامنه ای که آمدند ، آیت الله بهجت فرمودند : " هیچ کسی نماند ، همه بروند بیرون من با آقا حرف خصوصی دارم " و بعد تا مدتی با هم بودند و به طور خصوصی و ما همه رفته بودیم بیرون از اطاق ، این قدر با هم صمیمی بودند .

جمعه 95 مرداد 8 , ساعت 9:3 عصر

به نام خدا

طولانیه ولی بخونید و نشر بدید.
قصه از اونجا شروع شد که یه آریامهر شاهنشاه بود

دلار 7 تومن بود
بنزین 6 تومن بود
گوشت کیلویی 7 تومن بود
سکه 80 تومن بود
پسته 8 تومن بود
نون سنگگ3 قرون بود
کوبیده 2 تومن بود
پاسپورتمون خیلی قوی بود
البته اینم بگما ، حقوق یه کارمند ساده از 480 تا 760 تومن بود … حقوق یه عده خیلی معدود و خاص شاید به 1000 تومن هم میرسید .
خلاصه همه چی به ظاهر اروم بود
اما …

تعداد کابره ها و مشروب فروشی ها بیشتر از کتاب فروشیا بود !

تعداد خونه های شهر نو بیشتر از بیمارستان ها بود !

تعداد دکترای هندی و بنگلادشی شاغل در ایران بیشتر از همه دانشجو هامون بود ! حالا دانشجوهای پزشکی بماند … 




تعداد ایرانی هایی که برای درمان های ساده ، به اروپا و امریکا میرفتن ، بیداد میکرد چون سطح علمی بیمارستان ها و دکترهامون اینقده داغون بود که کسی جرات نداشت سراغ دکترای هندی بیاد

مرگ و میر نوزدان و مادران در زمان ممد رضا 111 نفر در 1000 نفر بود !!!! فاجعه بهداشتی یعنی همین که 10 % مرگ و میر مادر و نوزاد وجود داشته باشه !! 
امید به زندگی هم 58 سال بود که بازم ای داد و ای هوار !!!!!



میگن ما چهارمین ارتش قوی دنیا بودیم ، اما تعداد مستشاران نظامی ارشد امریکایی مشغول در ایران ، از فرماندهان ارشد همین ارتش قوی ، بیشتر بود . 20هزار نفر مستشار امریکایی !!!! خدایی خیلیه هااااا…


حکومت شاه هیچ مدل تولید نظامی بومی و فناوری دفاعی داخلی نداشت . حتی یه سیم خاردار ساده رو هم از یوگوسلاوی و شوروی سابق وارد میکرد . تمام ادوات نظامی ما وارداتی و صنایع پیشرفته زیر نظر امریکا و بدست مستشارهای امریکایی اداره میشد .

مراسم جشن و شادی برای اعیاد اسلامی که کلا برا مردم نامفهموم بود ، عزاداری محرم و صفر هم باید زیر نظر شهربانی یا ژاندارمریا برگزار میشد که مبادا حرفی از ظالم و مظلوم زده نشه ، مجالس عزاداری بقیه اهل بیت هم که اصن خبری ازش نبود . اگرم کسی میخواست مجلسی بگیره ، از ترس اینکه شهربانی یا ساواک بهش گیر نده ، کلا بی خیال مجلس عزا میشدن …



3 مرداد 1343 ، قانون کاپیتولاسیون ( حق توحش ) امضا شد … ارزش شاه سرزمین پارس از یه سگ امریکایی کمتر شد و این یعنی یه آشپز یا راننده امریکایی میتونست براحتی شاه ایران زمین رو زیر بگیره و بره توی امریکا و طبق قانون امریکا محاکمه بشه . در مقابل شاه ایران هم اگه یه سگ امریکایی رو زیر میگرفت ، باید میرفت امریکا محاکمه میشد ، طبق قانون امریکایی ها ، چون ما رو متوحش میدونستن !!!!!!!! شاه این مملکت ، عزت و شرف و شخصیت و جایگاه و جلال و جبروت و شوکت و عظمت و وقار و ناموس یه آریایی رو یه جوری لگدمال کرد که هیچ شاهی تاحالا برا کشورش نکرده بود . سند بردگی ملت رو خیلی راحت امضاء کرد . 


نماینده شاه به قم رفت و این پیام را به آقای خمینی داد : آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می‌کند ، پول میریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن ، به مراتب خطرناک تر از حمله به شخص اول مملکت است ، اگر نطقی ایراد میکنید باید خیلی مواظب باشید که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد ، چون دولت اعلا حضرت با عکس‌العمل تند و شدید آمریکا مواجه میشود .هر چه خواستید بگویید ، حمله به جناب اعلاحضرت چندان مهم نیست ، اما به دولت آمریکا کاری نداشته باشید !!!



نفت ایران به پایین ترین قیمت ممکن در همه تاریخ خودش ، به اولین دشمن مسلمونا ، یعنی اسراییلی که در حال جنگ با مسلمونا بود فروخته شد تا خدایی ناکرده اسراییل شکست نخوره … چون عراق و عربستان و کویت نفتشون رو به روی اسراییل بستن و نفت ایران با قیمت تقریبا صفر به سمت تلاویو سرازیر شد .
از اون طرف به عنوان پاداش ، شدیم ژاندارم منطقه خلیج فارس یعنی شاه ایران شد سگ نگهبان امریکا در منطقه … تازه افتخار هم میکرد .



بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسراییل که بازار نفت به سمت و سوی عادی خودش برگشت ، درامد شاه از فروش نفت وحشتناک بالا رفت ، یه جوری که شاه بارها گفته بود : اینقدر خزانه مملکت پول داره که نمیدونیم چیکار کنیم !!! توی این فوران پول ، یک کیلومتر به اتوبان ها و تونل ها و پل ها و جاده های این مملکت اضافه نشد که هیچ ، حجم سفرهای تفریحی ممدرضا جون و فک فامیلش به فرنگ و عیاشی ها و خوش گذرونی هاشون با پول ملت تا جایی رسید که اشرف توی خاطراتش میگه : یه شب مبلغ یک میلیون دلار رو توی ” کازینو مونت کارلوی پاریس” سر قمار باخت دادم !!!!! ( درآمد ماهی 500 تا 700 تومنی یه کارمند رو در نظر بگیر ، حالا یک میلیون دلار اون موقع رو حساب کن !!!!

منبع : http://www.afsaran.ir


یکشنبه 95 اردیبهشت 26 , ساعت 12:25 صبح

سلام  

بابا در آپارات یکسری آهنگهایی را با تصویر گذاری می سازه که گفتم دوستانی که دوست دارند به صفحه اش به آدرس زیر سر بزنند:  

 http://www.aparat.com/v/BUQov 

 


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ